صفحه ٢٨٥

جواب: ابتدا بايد دلايل خود را در رابطه با اين كه «شيعه قدرت تمدن سازى دارد» خوب بپرورانيم و عنايت داشته باشيد خيلى فرق است بين اين كه بتوانيم دفع شبهات بكنيم، با اين كه بخواهيم براى عقيده ى خود دلايل قانع كننده ارائه دهيم، همان طور كه فرق دارد كه ثابت كنيم فرهنگ مدرنيته در داشتن يك تمدن ضعف اساسى دارد، با اين كه بتوانيم روشن كنيم شيعه استعداد ساختن يك تمدن همه جانبه را در خود دارد. ما اگر روى اين نكته بتوانيم خوب كار كنيم كه «چرا شيعه تمدن ساز است؟» و بعد هم طرف مقابلِ اين نكته را خوب روشن كنيم كه «چرا محال است در حال حاضر تمدنى غير از تمدن شيعه جواب گو باشد؟» اساس بحث را كامل كرده ايم، بايد خوب بدانيم: چرا تمدن ها مى مانند و چرا نابود مى شوند، همان كارى كه تا حدّى هگل انجام داده و آمده قاعده ى تاريخ را به دست آورده است، ما بايد يك قاعده اى داشته باشيم كه «چرا در حال حاضر يعنى در آخرالزمان تمدن غيرشيعه نمى ماند و دير يا زود به بحران مى افتد؟»، بعد بايد آن اشكال ها را نيز جواب بدهيم؛ كه اين «ماندن ها» كه شما فعلًا در تمدن مدرنيته ملاحظه مى كنيد، چه ماندنى است؟! ماندن است؟ يا دست و پا زدن در اضمحلال؟ چون فرق است بين نگه داشتن ديوارى كه در حال فروريختن است با حفظ ديوارى كه روى پايه ى خودش ايستاده است. گاهى واقعاً مثل هگل بايد هشت سال بنشينيم فكركنيم و بعد با توجه به زواياى مختلف در رابطه با تمدن آينده ى بشر بحث بكنيم، اينقدر حرف هست كه اگر درست پروريده شود، مسلّم موجب نجات بشر امروز خواهد شد، هنر ما فقط در فهم مطلب نيست، در تبيين آن براى مردم است، ما معتقديم فعاليت ائمه (عليهم السلام) از اين نوع بوده است؛ سرمايه ى بزرگى از طريق ائمه ى معصومين (عليهم السلام) براى اين كار در اختيار داريم، آن ها حوصله شان براى تحقق آرمان خود در آينده ى تاريخ، زياد بوده است، ما هم بايد همين طور باشيم.
اساسى ترين نكته اين است كه بتوانيم ثابت كنيم بشر سال هاست در نابودى نَفَس مى كشد. بايد روشن شود چرا مى گوييم: «مردم عموماً گرفتار زندگى پوچ بوده اند» خيلى چيزها هست كه اگر بشر بداند، در مقابل گذشته هاى غير قدسى خود عصيان مى كند. كبراى قضيه واقعاً بايد جامع افراد و مانع اغيار باشد. ابتدا بايد خود من قانع شوم كه حق سؤالات شما را ادا كرده ام. اين كار سختى است كه همه ى زواياى سؤالات شما را بتوانم جواب دهم، اميدوارم با