صفحه ٣١

موضوع «نياز به علم مقدس» را در نجات از ظلمات غرب به ميان كشيده اند. معتقدين حكمت خالده حرف شان همين است كه چون غرب خواست بى ارتباط با عالم قدس زندگى كند، شكست خورد، زيرا هيچ تمدنى بدون ارتباط با عالم قدس نمى تواند پايدار بماند و جواب گوى نيازهاى اصيل بشر شود.

فرار از تكنيك، راه چاره نيست 
براى اين كه مقدّمات گفته شده درست نتيجه بدهد و ما را به تفريط نكشاند، لازم است اين نكته عرض شود كه امروزه عدّه اى وقتى از غرب سرخورده مى شوند زندگى خود را از آن تمدن به كلّى جدا مى نمايند و مثل مهاتماگاندى دهكده «ترانس وال» ايجاد مى كنند. تازه گاندى آن وقتى كه تمدن غرب در طراوت خودش بود نتوانست آن را بپذيرد، آن وقتى كه غربيان مدعى بودند به بهشتى كه پيامبران وعده داده اند رسيده اند. اگر امثال مهندس مهدى بازرگان مجذوب غرب شدند چون اين ها غرب را در دوره ى طراوتش ديده اند. ولى تعمّق نكردند كه اين طراوت، يك ظهور زودگذر است، آن طور كه درست همان زمان امثال رنه گنون زودگذربودن غرب را مى بيند و كتاب «بحران دنياى متجدد» را مى نويسد. گاندى با توجهى كه نسبت به ضعف هاى تمدن غرب داشت از آن عقب مى كشد و مى خواهد به كلّى از آن فاصله بگيرد؟ چون متوجه ى نياز بشر به تمدن نيست. او راه برخورد درست با آن نياز را پيشه نكرد. همان طور كه مى دانيد، در حال حاضر هم در دنيا افرادى هستند كه دهكده هاى كوچك خانوادگى مى سازند و دنبال كار خودشان مى روند و با تمدن غربى قهرمى كنند. اين ها حتماً شكست مى خورند، چون ذات بشر تمدن گراست و لذا اگر به اجتماع بشرى پشت كرديم به ابعادى از كمالات خود پشت كرده ايم. بايد تمدن غربى را عوض كرد، بايد تمدنى را به صحنه آورد كه حوائج بشر را كه در راستاى اجتماع برآورده مى شود، جواب گو باشد.
دوباره به جمله ى علامه طباطبايى «رحمة الله عليه» برگرديد كه مى فرمايد؛ حالا كه تمدن داشتن ذاتى طبع بشر است، پس ما نبايد از تمدن دست برداريم، بايد ببينيم چه مى شود كه آنچه را بشر از يك تمدن نياز دارد به دست نمى آورد. اگر اين نكته با دقّت مورد بررسى قرار گرفت، تحليل تان درست درمى آيد؛ كه چرا عده اى امروز، چه در آمريكا چه در اروپا، به دهكده هاى