صفحه ٣١٣

عدم امكان جمع سكولاريسم با دين 
سؤال:
آيا نمى توان تمدنى به پا كرد كه تركيبى از تفكر سكولاريسم و دين باشد؟ به طورى كه دستورات دين نيز در آن رعايت شده باشد.
جواب: با دقت در تعريف تفكر سكولاريسم متوجه مى شويم چنين امرى ممكن نيست، زيرا در آن تفكر همه چيزْ معنى بشرى دارد و براى جواب گويى به اميال بشر تدوين شده است. در اين تفكر آنچه اصالت دارد عقل بشرى است و محور آن هم اصالت دادن به انسانى است كه خود را خداى زمين مى داند، در حالى كه در تفكر دينى اصالت با وحى است و محور عالم خداوند است و انسان بنده ى خدا است. آرى ممكن است تفكر سكولاريسم به اين نتيجه برسد كه براى آرامش روان جامعه، مردم را به ديندارى دعوت كند، ولى در اين حالت دين ابزارى است در دست سياست مداران جامعه ى سكولاريسم زده و در اين تفكر به جاى آن كه انسان تابع دين باشد عملًا دين تابع افراد است.
حضور دين در فرهنگ بشرى توسط انبياء (عليهم السلام) به اين معنى است كه خداوند بشر را تنها نگذاشته بلكه براى درست زندگى كردنِ او دستوراتى در همه ى مناسبات مربوط به بشر نازل فرموده است و نقش عقل و خرد انسانى بيشتر تدبّر در متون دينى و درست به كاربردن آن ها در زندگى بشر در تمام اعصار است. اين غير از آن است كه بدون اعتقاد به حقانيت دين، آن را به عنوان ابزارى مفيد بپذيريم در نگاه ابزارى به دين، خارج از حقانيت و قطعى بودن دين، دين را افسانه ى مفيدى مى داند كه مى تواند كاربردهاى مختلفى در رفع دغدغه هاى بشر، مشكلات روانى و تثبيت اخلاق اجتماعى داشته باشد. اين نگاه به دين با نگاهى كه انبياء بشر را به دين دعوت مى كنند فرق اساسى دارد. حقيقت آن است كه دين از طرف خدا آمده تا انسان با تبعيت از دستورات آن، حقيقت بندگى خود را رشد دهد، نه اين كه دين را بنده ى خود كند و دينى كه از طرف خداوند آمده نقص و كمبودى ندارد تا با تركيب آن با نظرات ديگران بخواهيم آن را كامل كنيم و گرفتار التقاط نماييم.