صفحه ٣٧٩

تعامل فرهنگ شيعه با علوم قلبى ساير ملل 
سؤال: در جلسه هاى قبل درباره ى علوم قلبى سؤال شد كه آيا اين موضوع در فرهنگ هاى مختلف يكسان است و يك جهت دارد يا نه؟ شما فرموديد: «امور قلبى به اعتبار يك استعداد، در همه ى انسان ها- اعم از كافر و مؤمن- موجود است تا بتوانند به كمك آن ها با حقايق عالم مرتبط شوند، و از انوار آن عالم بهره مند گردند، ولى به اعتبار به فعليت درآوردن آن استعداد و پديدآوردن علوم قلبى موضوع بين انسان ها و مكتب ها فرق مى كند؛ بعضى قلب خود را درست جهت نداده اند و به رشد كامل نرسانده اند و بعضى از فرهنگ ها آن را سركوب كرده اند» حال سؤال ما اين است كه تمدن شيعه در تعامل با ساير ملل، در راستاى علوم قلبى چه موضعى خواهد گرفت و آيا علوم قلبى در ساير فرهنگ ها در طول علوم قلبى اسلامى است يا در تقابل با آن است؟ و جايگاه اخلاق در اين رابطه در ملل مختلف كجاست؟
جواب: وقتى عنايت فرموديد كه علوم قلبى يعنى معارفى كه قلب به جهت تزكيه ى لازم از عالم غيب و معنا كشف مى كند، پس چنانچه قلب درست تزكيه شود، موفق به كشف حقايق مى گردد و هرچه تزكيه ى قلب همه جانبه تر باشد، با حقايق به نحو جامع ترى روبه رو مى شود. پس اولًا؛ براى كشف حقايقِ قلبى بايد تزكيه كرد و مسلماً بايد آداب و اعمالى كه تحت عنوان تزكيه انجام مى شود قابل اعتماد باشد و از طريق انبياء به انسان ها رسيده باشد تا نتيجه ى درستى بدهد. ثانياً؛ آن تزكيه همه جانبه باشد و يك بُعدى نشود تا نتايج آن هم همه جانبه باشد و قلب محل تجلى اسم «الله» گردد كه اسم جامع الهى است. اگر تزكيه همه جانبه نباشد ممكن است انسان مثل يك مرتاض كارهاى عجيب بكند ولى نسبت به ظلم و استكبار بى تفاوت باشد، انسان بعضى از توانايى ها را كه حاكى از قدرت نفس است مى تواند به دست آورد ولى ممكن است نسبت به دفع كبر و غضب از قلبِ خود موفق نباشد، چنين كسى از ورود شيطان در قلب اش مصون نخواهد بود.
آرى؛ اگر كشف حقايق در عين همه جانبه بودن در رابطه با انوار حقايق، در مرتبه ى متوسط يا نازله قرار داشته باشد، به طور طبيعى نظر به مرتبه عاليه ى خود دارد، به همين جهت هر پيامبرى در طول تاريخ به پيامبر بعد از خود نظر داشته كه صاحب كشف برتر بوده است و