صفحه ١٤٦

ممكن شده است و انقلاب اسلامى بسترى است كه هر سه مرحله ى فوق را عملى كرده و خواهد كرد و عكس العمل مناسبى خواهد بود در مقابل فرهنگ مدرنيته كه به چيزى جز به تكنيك نمى انديشد و اگر انقلاب اسلامى بسط پيدا كند مردمان با سرمايه ى فرهنگ شيعه، مردمان ديگرى مى شوند و از سلطه ى تكنيك آزاد مى گردند.

بصيرت نخبگان جامعه نسبت به نقش فرهنگى ابزارهاى مدرنيته 
سؤال:
آيا مى توانيم بگوييم: اگر از نظر تئورى، افراد جامعه به خودآگاهى لازم برسند، مى توانند از علم و ابزار غرب استفاده كنند، بدون آن كه تحت تأثير فرهنگ آن تمدن قرار گيرند؟
جواب: اين كه مى فرماييد نكته ى قابل تأمل و قابل دقتى است، ولى اين بيشتر يك انديشه ى انتزاعى است كه تصور كنيم عموم مردم مى توانند از تكنيك غربى استفاده كنند و تحت تأثير خاستگاه فرهنگى اين تكنيك قرار نگيرند. آرى؛ فقط نخبگان بزرگ كه به خودآگاهى و دل آگاهى رسيده اند، مى توانند بدون تأثيرپذيرى از فرهنگ نامرئى موجود در تكنيك غربى از آن استفاده كنند، آن هم به طور موقت، چون افق زندگى خود را در جاى ديگر قرار داده اند و از خساراتى كه از طريق به كارگيرى اين تكنيك ها به جان و دل بشر وارد مى شود، آگاهى دارند. ولى وضع عموم مردم چنين نيست، براى همين هم ما بايد به فكر تحقق تمدنى باشيم كه موجب نجات همه ى مردم از فرهنگ ظلمانى مدرنيته مى شود. روش دينى اين نيست كه سر خود را بگيريم و نگران بقيه نباشيم و تئورى هايى بدهيم كه فقط نخبگان بتوانند با آن ها زندگى كنند. دين؛ به همه ى انسان ها نظر دارد و راهى براى نجات همه مطرح مى كند، نمونه اش هم كار حضرت امام خمينى «رحمة الله عليه» بود كه توانست همه ى مردم را از مهلكه ى نظام شاهنشاهى نجات دهد و همه را وارد مرحله ى ديگرى از تاريخ خودشان كرد. ايشان به همه توصيه مى كنند: «خودتان را از غرب جدا كنيد، افكارتان را از غرب جدا كنيد و هم نسل آتى را جورى كنيد كه اين غرب زدگى را نداشته باشد». «1»