صفحه ٥٥

مى شود زيرا وقتى در آن مذهب چيزى به نام اعتقاد به معاد و قيامت وجود ندارد و شخص همه ى افق زندگى را دنيا مى داند و قصد دارد هرچه بيشتر از دنيا استفاده كند، پس ابزارهاى استفاده ى بيشتر از دنيا برايش محبوب مى شود و نگرانى از دست دادن زيبايى هاى عالَم غيب برايش نمى ماند.

هر تمدنى ابزارساز است 
سؤال:
آيا تمدن اسلامى فقط عامل ارائه ى ديدگاه هاى صحيح نسبت به عالم و آدم است، يا قادر است علم تصرف در طبيعت و ابزار مناسب با ديدگاه خود را نيز بسازد؟
جواب: فعلًا باب جواب به اين سؤال را باز مى كنم تا إن شاءالله بركتى باشد براى روشن شدن نكات بعدى. اين يك قاعده است كه اگر شما به يك فكرِ حقّى رسيديد، آن فكر هرگز شما را آرام نمى گذارد، تا شرايط تحققش را فراهم كنيد، به همين جهت است كه مى گويند: حرف حق جاى خود را باز مى كند؛ حال اگر تحقّقش منوط به ايجاد شرايطى باشد كه لازم است مطالعاتى بر روى طبيعت انجام دهيد، حتماً شرايط تحقّقِ علمى آن شرايط را فراهم مى كند، و اگر تحققش منوط به ايجاد شرايط عملى باشد، شرايط عملى و ابزار مربوط به آن را فراهم مى نمايد. به عنوان مثال؛ اگر من به اين فكر رسيدم كه بايد سايه روشن اتاقم چنين و چنان باشد و آن را حق دانستم، حتماً براى عملى كردن اين شرايط فكر و تلاش مى كنم. شما مى دانيد؛ اتاقى كه خيلى روشن باشد، هر چند كه خنك هم باشد، چون خيلى روشن است، نمى تواند آرامش لازم را به شما بدهد. مثلًا نمى شود وسط بيابان زير آفتاب با آرامشِ كامل نماز جعفر طيّار خواند، بلكه مى گرديد تا سايه ى درختى پيدا كنيد. شايد طرف فكركند به خاطر خنكى سايه است كه در زير درخت داراى آرامش بيشترى است، در صورتى كه اگر هوا خنك باشد باز نور شديد به خودى خود مزاحم حضور قلب است. چون نور شديد، حس را به خودش جلب مى كند و سير آدم را به عالم غيب مختل مى كند. همان طور كه شرايط بسيار تاريك نيز انسان را به وَهم خودش مشغول مى كند، به همين دليل، مساجد قديم سايه روشن است، از نظر نور طورى است كه شما راحت مى توانيد در آن جاها عبادت كنيد. عرض بنده