صفحه ١٥٨

گمشده ى خود را از اين طريق بيابد و هرگز هم نمى يابد و پس از چند ساعت پرسه زدن در خيابان هاى مصنوعى پارك، به خانه بر مى گردد و هيچ روحانيتى هم نصيب خود نكرده است، چون لذّات وَهمى نه پايدار است و نه دل و جان را تغذيه مى كنند، امّا اگر اين تغييرات مصنوعى نبود و ما هم رودخانه را آلوده نكرده بوديم، خزه هايى كه اطراف آن مى روييد، نقطه ى شروع ارتباط ما بود و در آن حالت رودخانه با روح ما حرف مى زد و من و آن دو روح بوديم كه با هم ارتباط داشتيم. امّا حالا با اين دستكارى هاى وَهمى وَهم ها با هم ارتباط دارند. در چنين شرايطى هرگز نمى توان علوم اسلامى را در راستاى علوم غربى كشف كرد، چون نگاه غرب به طبيعت با نگاهى كه فرهنگ دينى به طبيعت دارد متفاوت است. نگاه غربى به دنبال ملكوتِ باطنى عالم نيست تا با ادامه ى آن استعدادهاى نهفته در طبيعت ظاهر شود بلكه بيشتر سركوب كردن است تا شكوفاكردن.

ابزارهاى مدرن و عقل شيطانى 
سؤال:
در جلسه ى قبل مطرح شد اگر انسان عالَم و حالى پيدا كرد و آن را براى خود پذيرفت، ابزار و شرايطى مناسب براى به فعليت درآوردنِ آن عالَم فراهم مى كند، و به همين شكل هر تمدنى ابزارى متناسب با تمنّاهاى خود را مى سازد. سؤال ما در تقدم و تأخّر بين علم و ابزارهاى مربوطه است به اين معنى كه علم كامل كننده ى ابزارها است و يا پديدآورنده ى آن ها؟
جواب: رابطه ى بين علم و تكنيك ديالكتيكى است و هركدام در را به سوى ديگرى مى گشايد، در نتيجه ى حالِ خاصى كه بشر پيدا مى كند ابزارهاى خاصى ظهور مى كند، آن ابزارها- به عنوان جواب حال خاص آن بشر- زمينه ى ظهور صورت شديدترِ آن حال را فراهم مى نمايد تا تمنّاى ظهور ابزارهاى ديگرى ظاهر شود كه منجر به فعليت يافتن جنبه ى نهايى آن حال و عالَم گردد. و اين است كه بايد گفت تمنّاى اوليه منجر به فنى مى شود كه به وسيله ى آن فن، ابزار اوليه ساخته مى شود و اين ابزار بر اساس جنبه ى برتر آن تمنّا به كمك علم و فن مربوطه كامل تر مى شود تا به تماميت خود برسد و انعكاس كامل شرايطى شود كه آن تمدن به دنبال آن بود.