صفحه ٢٧٩

كنم، بعد هم رسيده ام به اين كه زيباترين نيايش را دين اسلام به من پيشنهاد مى كند، پس من بايد مسلمان بشوم، و من منكر نيايش هاى شما نيستم. امّا نيايش مسلمان ها كامل تر است.» براى همين هم نيايش كليسا را تقبيح نمى كند؛ منظور آقاى «لينگز» اين است كه آن خوب است و اين خوب تر، حالا من كه مى توانم خوب تر را عمل كنم، چرا خوب تر را عمل نكنم؟!
پس بحثِ «شيرين» و «شيرين تر» است و اسلام هم به همين شكل يهود و نصارى را دعوت مى كند، در واقع به آن ها توصيه مى شود دين خود را به صورت كامل ترى ادامه دهيد، ولى بعداً علماى يهود و نصارى از خودشان تلخى نشان دادند و از اين به بعد بود كه سياق قرآن در برخورد با آن ها عوض شد و فرمود: «مَا كَانَ إِبْرَاهِيمُ يَهُودِيًّا وَلَا نَصْرَانِيًّا وَلَكِن كَانَ حَنِيفًا مُّسْلِمًا وَمَا كَانَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ »؛ «1» شما كه مدعى هستيد دين شما بر مبناى توحيد ابراهيمى است، با اين يهودى بازى و نصرانى بازى كه درآورده ايد، بدانيد كه ابراهيم نه يهودى بود و نه نصرانى، و حنيف بود و مُسْلِم و از مشركين نبود. و باز با آن همه برخورد بدى كه آن ها با اسلام كردند وقتى قرآن در مدينه يهود را نقد مى كند مى گويد: «اكثَرُهُم لَا يُؤْمِنُونَ»؛ «2» اكثر آن ها ايمان نمى آورند و همه ى آن ها را با يك چوب نمى راند، زيرا هنوز بعضى از آن ها موضوع شيرين و شيرين تر را دنبال مى كنند، هرچند يهودى اند، ولى يهودى شيرين اند، ما اين ها را دعوت به يهودى شيرين تر مى كنيم و يهودى شيرين تر يعنى «اسلام». اين روش ماست كه مى خواهيم طبق آن با ملل ديگر برخورد كنيم، ولى وقتى كه تلخ شدند، ديگر به عنوان يك حزب با اسلام مقابله مى كنند و نه به عنوان يك دين.

مبناى مشروعيت نظام اسلامى 
سؤال:
شما در جلسه ى دوم فرموديد: «اگر مردم نظام اسلامى را نخواهند، هر چند معصيت كرده اند ولى بنا به فتواى بعضى علماء از جمله مقام معظم رهبرى «حفظه الله» نظام مشروعيت ندارد. خود رهبرى «حفظه الله» يك بار بابى بازكردند كه «مشروعيت نظام به اين است كه مردم آن را