صفحه ٢٧٣

رجوع به آب گنديده است و لذا يك مرتبه متوجه مى شوند دوباره درونشان آتش گرفت و نه تنها خنكى حاصل نشد، بدتر هم شد، يك مرتبه فريادشان درمى آيد كه ما را به كلّى از جهنّم دنياى مدرن درآوريد! و اين همان هوشيارى است كه پيدا خواهد شد و عده اى به دنبال حقيقت رهسپار مى شوند، پس از نااميدى از نحله ها و آيين ها، متوجه تمدن اسلامى مى شوند كه تنها راه نجاتى است كه خداوند در حال حاضر براى بشريت قرار داده است. ما بايد بسترها را جهت چنين رجوعى آماده كنيم و خود را مشغول مسائل فردى ننمائيم. دائم متذكر تمدن اسلامى باشيم تا نه تنها رويكرد جوانان خود را از مدرنيته به سوى تمدن اسلامى تغيير دهيم، بلكه همواره توجه جهان را به تمدن اسلامى جلب نمائيم و شرايط حاكميت تمدن اسلامى را فراهم كنيم. در همين راستا حضرت روح الله «رحمة الله عليه» فرمودند: «مسلمانان بايد بدانند تا زمانى كه تعادل قوا در جهان به نفع آنان برقرار نشود هميشه منافع بيگانگان بر منافع آنان مقدم مى شود ... راستى اگر مسلمانان مسائل خود را به صورتى جدّى با جهان خواران حل نكنند و لااقل خود را به مرز قدرت بزرگ جهان نرسانند آسوده خواهند بود؟» «1»

ناكامى هاى انسان در عقل معاش 
سؤال:
شما مى فرماييد غرب امكان برگشت به آن چنان آگاهى كه بتواند خود را اصلاح كند ديگر ندارد، آيا نمى توان احتمال داد با توجه به عقل و انديشه اى كه اين ها در امور تكنيكى و اجتماعى به كار بردند، متوجه نقطه ضعف اساسى خود شوند؟
جواب: وقتى عقل اروپايى كه با رنسانس صحنه گردان اصلى زندگى انسان غربى شد، عقلى نبود كه بخواهد فطرت- يعنى ابعاد عميق تر جان انسان ها- را در انتخاب هاى خود دخيل كند، هر چه جلوتر برود، به ناكامى هايش مى افزايد، چون عقل اروپايى در رنسانس، عقل معاش است، نه عقل معاد، عقل معاش از ملاحظه ى بسيارى از حقايق محروم است و لذا طورى سير مى كند كه به بن بست مى رسد. بنده اسم آن عقل را «عقلِ جنتِلْمنى» گذاشته ام. عقل جنتلمنى؛ همان چيزى است كه امروزه بعضى از روشنفكران كشورمان براى سر و سامان دادن به امور