صفحه ٢٦٧

نيست، اين دين پايدار است و اكثر مردم نمى دانند. مى فرمايد: آن روش پايدار و قيم همين روشى است كه فطرتْ مدّ نظر تو قرار مى دهد.

خصوصيات تمدن تعالى بخش 
سؤال:
آيا امكان دارد شرايطى فراهم شود كه همه ى گرايش هاى فطرى و طبيعى در بستر خودش قرار گيرد و به نتيجه برسد؟
جواب: بله؛ اتفاقاً شرايط صحيح، شرايطى است كه همه ى گرايش هاى فطرى و طبيعى را با هم جواب بدهد، ما معتقديم فرق «بودا» و «اسلام» دقيقاً در همين است. زيبايى نظر امام خمينى «رحمة الله عليه» در معرفى و ارائه نظام اسلامى همين بود كه روشن نمودند در قرن بيستم و بيست ويكم نبايد هيچ گرايشى از گرايش هاى انسان مورد غفلت قرارگيرد وگرنه جمهورى اسلامى پايه گذار تمدن اسلامى نخواهد شد و يك حكومت تك بعدى مى شود مثل فرقه ى اسماعيليه يا طالبان كه هرگز به سوى تمدن سازى سير نخواهد كرد، برعكسِ شيعه كه به جهت حكمتى كه در آن هست، چنين توانايى را در خود دارد، نمونه ى آن هم امامان شيعه (عليهم السلام) هستند كه هرگز نه خودشان در مسير افراط و تفريط افتادند و نه علماى شيعه كه پيرو آن ها هستند را گرفتار افراط و تفريط كردند. از امام صادق (ع) مى پرسند: شما چه غذاهايى مى خوريد؟ مى فرمايند: «ما همه ى غذاها را مى خوريم، ولى هر بار يك نوع غذا مى خوريم»؛ سياق روايت اين است كه مثلًا هم غذاى گوشتى مى خوريم و هم نان و سركه. «سُفيان ثورى»؛ رهبر صوفيان آن زمان، حتى به امام صادق (ع) ايراد مى گيرد كه چرا ساده زندگى نمى كنند؟ چون امثال سفيان ثورى ها ديندارى را در افراطى گرى مى دانند و لذا تعادل امام صادق (ع) را نمى فهمند، ولى آن اسلامى كه مى تواند پايه ى يك تمدن بزرگ شود حكومتى است به روش امام صادق (ع) كه همه ى گرايش ها- اعم از فطرى يا طبيعى- را در بستر خودش قرار مى دهد.
امامان معصوم (عليهم السلام) فطرت مجسم و انسانيت متعيّن اند و لذا هرچه بيشتر به آن ها نظر كنيم، بيشتر به تعادل خودمان نظر كرده ايم، عمده آن است كه ابتدا مطمئن شويم خداوند انسان هاى معصومى را در زندگى بشر جاى داده تا بشريت را به جامع ترين زندگى سوق دهند، وقتى اين مسئله روشن شد و وقتى در مرحله ى بعدى به سيره و سخن امام معصوم دست يافتيم، مطمئن