صفحه ٣٢

خانوادگى كه به اين تمدن پشت كرده، پناه مى برند؟ اينقدر هم عقب نشينى مى كنند كه از هيچ چيزِ اين تمدن استفاده نمى نمايند! در حدّى كه گويا به تمدنى نياز ندارند. اين ها اشتباه كردند، چون فكركردند مى توانند بى تمدن زندگى كنند. درست است كه اين ها در حال حاضر به تمدنى برخورده اند كه به نيازهاى آن ها جواب نمى دهد، ولى راه مقابله با آن اين بود كه بفهمند ضعف تمدن غربى در چيست نه اين كه خود را از هر گونه اجتماعى جدا كنند، علتش هم آن است كه فكر نمى كنند امكان وجود تمدنى كه بتواند بشر را نجات بدهد، هست. چند نفر در يك گوشه به حالت انزوا زندگى كنند يك كار است و به كمك رهنمودهاى انبياء تمدنى را پايه ريزى نمودن كه جواب همه ى حوائج بشر را بدهد؛ يك كار ديگر است. اين كه چند نفر خود را از جامعه جدا كنند و جامعه اى ابتدايى تشكيل دهند، تمدن سازى نيست، اين ها خودشان را هيچ و پوچ مى كنند و كارشان ادامه نمى يابد، همچنان كه هندِ گاندى در اين راستا كار گاندى را دنبال نكرد و امروزه هندوستان با تمام تلاش مى خواهد به ژاپن و آمريكا برسد.

هر تمدنى، فرهنگ و ابزار مخصوص به خود را مى سازد
سؤال: منشأ يك تمدن چيست؟ آيا منشأ يك تمدن، تنها فرهنگ است و يا تا آن فرهنگ به ساختن علم و ابزارهاى هماهنگ با اهداف آن تمدن دست نزند، تمدن نام نمى گيرد؟
جواب: همان طور كه تا حدّى بحث شد؛ هر تمدنى بر اين اساس به وجودآمده كه انسان ها بتوانند براساس فكر و برنامه اى در كنار همديگر، زندگى راحت ترى تشكيل بدهند و در رسيدن به كمالات مطلوبى كه براى خود ترسيم كرده اند احساس خلأ نكنند و مسلم براى رسيدن به اهداف مورد نظر، كار آن تمدن به ساختن ابزار مورد نيازش كشيده مى شود و ابزار مورد نيازش را مى سازد، بر اين اساس بايد گفت: ابزارسازى جزء لاينفك هر تمدنى است و هر تمدنى براساس اهدافى كه براى خود تعريف كرده ابزار مناسب زندگى مردم خود را طراحى مى كند. در ابتدا تأكيد بايد كرد كه اگر در جامعه قوانين صحيح الهى در ميان نباشد زندگى به نتيجه نمى رسد، ولى بايد توجه داشت كه قوانين الهى به نوعى از زندگى اشاره دارد كه براى تحقّق آن بايد روابط خاصى بين انسان ها حاكم شود و بالتبع ابزارهاى مخصوص آن زندگى ساخته مى شود، همان طور كه غرب ابزار خاص مورد نظرش را ساخت، ولى چون نوع