صفحه ١٥٣

ميان آيد كه جايى براى سه وعده يا پنج وعده نماز در آن باقى نماند و چون بستر سه وعده ى نماز فراهم نبود، عملًا از انجام آن منصرف مى شويم، امّا اگر با آگاهى از فرهنگ خودى و جايگاه علمى فرهنگ دينى، نكته هاى علمى ملت ها را گرفتيم چنين مشكلى پيش نمى آيد.
بعضى از عزيزان در سخنرانى هايشان نكات خوبى را مطرح مى كنند حاكى از اين كه پايه ى بسيارى از پيشرفت هاى علمى اروپا را دانشمندان جهان اسلام گذاشته اند و مى خواهند ما را متوجه سابقه ى علمى خودمان بكنند. اگر فرمايش آن آقايان به اين معنا باشد، حرف خوبى است، امّا نبايد نتيجه ى اين حرف ها تأييد فكر غرب و مدرنيته باشد و به بهانه ى آن كه اين علم از خود ما بوده گرفتار فرهنگ غربى شويم غافل از اين كه فعلًا اين علوم با روح غربى ممزوج شده و گزينش علم از فرهنگِ نهفته در آن به خودآگاهى نياز دارد.

خودآگاهى تاريخى، راه نجات از فرهنگ مدرنيته 
سؤال:
آيا قبل از اين كه جامعه به تمدن اسلامى برسد و ابزار متناسب با نگاه دينى به عالم و آدم بسازد، مردم مى توانند با فعاليت هاى عقيدتى و اخلاقى، از حكومت خيال غربى بالاتر روند، تا در عين استفاده از تكنيك غربى، از فرهنگ آن كم تر تأثير بگيرند؟ آيا اين برنامه در عمل قابل اجراست تا با چنين شيوه اى نهايتاً نفوذ فرهنگ مدرنيته كم شود؟
جواب: مسلّم اگر بخواهيم آفت فرهنگ مدرنيته را در جامعه ى خود به حداقل برسانيم، بايد با پايه ريزى نظام تربيتى دقيق و عميقى، گرفتارى مردم از آن فرهنگ به حداقل برسد، امّا باز تأكيد مى كنم؛ اين كار، راه كار اصلى نيست، نهايتاً، نفوذ فرهنگ غربى را كم مى كند، اما مانع نفوذ آن نمى شود كه ما به آن عقل و قلبى برسيم كه با تحقق تمدن اسلامى به آن مى رسيم.
آن هايى كه در حال حاضر بدون هيچ خستگى و يأس و با تقويت نظام اسلامى، در حال فعاليت فرهنگى و عرفانى و دينى هستند، دقيقاً به چنين جمع بندى رسيده اند كه آرى؛ به اندازه اى كه عقل و انديشه و ايمانِ قلبى مردم رشد كند، به همان اندازه نفوذ فرهنگ غرب ضعيف مى شود و در نتيجه از بحرانى كه جامعه در آن گرفتار شده كاسته مى شود و جامعه آرام آرام ظلمات مدرنيته را مى شناسد و مى فهمد چگونه با حضور فرهنگ مدرنيته از زندگى