صفحه ١٨٨

از آن جايى كه چيستى تمدن اسلامى مسئله ى بسيار مهمى است و خلأ تئوريك براى تبيين هدف و مرحله ى نهايى نظام جمهورى اسلامى كه همان تمدن اسلامى است هر محققى را كه در صدد است در موضوع تمدن اسلامى سخن بگويد آزار مى دهد، بحث «تمدن زايى شيعه» به عنوان فتح بابى در اين امر كار را به عهده گرفته است. كوتاهى در اين امر موجب جايگزينى هاى التقاطى و انحرافى خواهد شد و نيز سبب انجام ندانم كارى ها و سوءاستفاده از اين خلأ توسط دشمنان مى گردد. ظهور خلق الساعه ى تئورى هاى مجهول و غفلت از تئورى هاى هماهنگ با آرمان هاى انقلاب اسلامى، گفتگو از تمدن اسلامى را بسيار ضرورى كرده است، آن هم به صورتى كه مدّ نظر شيعه است و بايد به ظهور امام معصوم (عج) ختم شود. بحث از تمدن اسلامى، عاملى جهت دهنده و برانگيزاننده به سوى آينده ى مطمئنى است، آينده اى كه براى بشر از طريق حكومت جهانى اسلام تقدير شده است و همان طور كه امام خمينى «رحمة الله عليه» فرمودند: «اهداف عظيم اين انقلاب، ايجاد حكومت جهانى اسلام است.» «1» و به واقع اگر بتوانيم موضوع را به طور صحيح تبيين كنيم، نه تنها مسئله ى تضاد بين شيعه و سنّى از بين مى رود، بلكه جهان اسلام متوجه خواهد شد كه شيعه به عنوان انديشه اى كه مسئوليت بناى احياء جهان اسلام را دارد به صحنه آمده است و درصدد است از طريق راهنمايى هاى اهل البيت پيامبر (عليهم السلام) همه ى جهان اسلام را به رونق شايسته ى خود برساند.

شيعه و مقاومت در مقابل غربى شدن 
سؤال:
شما در بعضى از موارد از آينده ى تمدن چينى ها و روس ها نام مى بريد. آيا منظورتان از تمدن چين و تمدن روس، تمدن بالقوه ى آن هاست كه مثل تمدن اسلامى بعداً شكوفا مى شود؟ يا به عنوان قدرت آينده مدّ نظر شما است، چون آنچه ما امروزه در چين و روسيه مى بينيم چيزى جز همان تمدن غرب نيست!
جواب: با دقت در اصالت هاى فرهنگى چين و آموزه هاى كنفسيوس، مى توان آن را به عنوان يك تمدن پذيرفت؛ يعنى اين طور نيست كه ادامه ى تمدن چين، به يك فرهنگى مثل