صفحه ٧٥

متذكر تمدن اسلامى بود و عالَمى را به بشريت معرفى كرد كه بشر سرخورده از همه ى «ايسم» ها و اسلام هاى افراطى و تفريطى، گم شده ى خود را در آن عالَم يافت. با اين همه هنوز در بين ما دعوا است كه آيا فلسفه و عرفان جزء اسلام است و يا بيرون اسلام است، غافل از اين كه حضرت امام اسلام را با زبان تفكر فلسفى و عرفانى صدرايى ارائه دادند و به تعبير مقام معظم رهبرى: «امام «رضوان اللَّه تعالى عليه» چكيده و زبده ى مكتب ملاصدرا است، نه فقط در زمينه ى فلسفى اش، در زمينه ى عرفانى هم همين جور است». «1»

نشانه هاى حيات 
سؤال:
لطفاً چنانچه ممكن است چهار مورد مذكور را بيشتر شرح دهيد و بگوييد چگونه آن اركان باعث تشديد ظهور حكومت اسلامى مى شوند و تأثير كدام يك بيشتر است؟
جواب: اين ها همه از لوازم حكومت اسلامى است: «قوانين بر حق» و «رهبر آگاه به نظر معصوم» و «مسئولينى دلسوز، فعال و اسلام شناس» و «مردمى كه پشتوانه ى اين اركان هستند» آرى؛ همه ى اين ها لازمه ى تحقّق تمدن اسلامى است، عمده روح دلسوزى و ايثارگرى است كه در رهبرى و مسئولان بايد نهادينه شود. اگر شما كسى را ديديد كه به ظاهر خيلى مؤمن است ولى دلسوز مردم نيست، يقيناً ايمان در او نهادينه نشده، اين يك مبناى اساسى است. خداوند در توصيف پيامبر (ص) مى فرمايد: «لَقَدْ جَاءكُمْ رَسُولٌ مِّنْ أَنفُسِكُمْ عَزِيزٌ عَلَيْهِ مَا عَنِتُّمْ حَرِيصٌ عَلَيْكُم بِالْمُؤْمِنِينَ رَؤُوفٌ رَّحِيمٌ»؛ «2» يعنى پيامبرى از نوع خودتان به نزدتان آمد كه از خسارت ديدن و نابود شدنتان ناراحت مى شود و در نجات شما حريص است و نسبت به مؤمنين رؤوف و مهربان است، پس پيامبر (ص) بيشتر از همه دلسوز مردم است، اگر در اين حد دلسوز نبود، غيرممكن بود رسالت پيامبرى امت به او واگذار مى شد. اين طور نيست كه فكر كنيد حضرت امام خمينى «رحمة الله عليه» يك كمى دلسوز مردم بودند و كس ديگرى زير اين آسمان بود كه بيشتر از ايشان دلسوز مردم بود، نكته اين است كه اگر دلسوز مردم بوديد نان آن ها را تأمين