صفحه ٣٢٤

چنانچه در سخن آقاى ايان باربر ملاحظه فرموديد؛ نبايد تصور كرد آنچه علم تجربى از خارج گزارش مى كند عين واقعيت خارج است و پيش فرض هاى ذهنى دانشمند در آن بى تأثير است و نيز آنچنان نيست كه علوم تجربى آن طور كه ادينگتون مى گويد، سراسر پيش فرض هاى ذهن دانشمندان باشد، و خلاصه اين كه امروز ديگر روزگارى نيست كه تصور شود علوم تجربى مستقيماً خبر از عالم خارج مى دهند و از نقش دانشمند و قضاوت هاى شخصى وى در تحقيق علمى غفلت كنيم و تعبيرهاى شخصى او را در گزارش تجربياتش بى اثر بدانيم. با توجه به اين امر مى توان گفت: هر اندازه عقايد يك محقق صحيح تر باشد جهت تحقيق او به حقيقت نزديك تر و از وَهميات آزادتر است.
با توجه به اين كه فرق يك دانشمند و يك انسان خيالى آن است كه دانشمند نظر به خارج دارد مى توان گفت: «علمْ متكى به شخص هست، ولى شخصى و خصوصى نيست».

روحِ محدودنگرِ علم جديد
ابتدا دانشمند با تدّبر در داده هاى حسى نظريه اى را ارائه مى دهد و سپس سعى مى كند شواهد صدق آن نظريه را در عالم خارج پيدا كند، حال اگر آن نظريه بى ربط با خارج نباشد ظرفيت صدق آن نظريه را در خود مى نماياند، ولى همچنان كه «بنجامين» مى گويد: «زبان هر جامعه ى پژوهشى، انتزاعى و انتخابى است... و فقط به جنبه هاى معينى از پديده ها مى پردازد و وسيله ى نيل به اهداف محدود و معينى است» پس در نگاه به واقعيات خارج، به جهت نگاه كمّيت گراى فرهنگ مدرنيته بسيارى از ابعاد طبيعت در حجاب مى رود و در اين راستا جنبه هاى حضور عالم غيب در عالم خارج ناديده گرفته مى شود.
وقتى منظر فرهنگ مدرن جست وجوى رابطه ى رياضى مند عالم است، عملًا با آن جنبه ى موجود در عالم روبه رو مى شود و حتى در رابطه با همين منظر، الهامات و اشراقاتى از طريق ابداعات نفس ناطقه ى خود مى يابد ولى با اين همه، نه مى توان گفت آنچه به دست آمده است هيچ ربطى به خارج ندارد، و به نظريه ى اصالت تجربه پشت كرد، و نه مى توان گفت آنچه از طريق نظريات علمى به دست مى آيد عين خارج است ذهن دانشمند در آن دخيل نيست و نظريه ى ادينگتون را كه مى گويد: «ما در نظريه هاى علمى مَثَلِمان مانند كسى است كه