صفحه ٣٢٣

ساخته ى ذهن ما نيستند، بلكه خبر از عين معلوم مى دهند كه در خارج موجود است، يعنى كار علم، كشف و اكتشاف است، نه صرفاً جعل و اختراع. اتم ها مانند ميز و صندلى ها واقعيت دارند. مى گويند: «وجود» مقدم بر دانستن است، هر چند توصيفات ما از جهانِ خارج بعضاً آفريده ى خود ماست.
از نظر اين گروه، مارك اطمينان براى «واقعى» بودن يك چيز، بيشتر فهم پذيرى آن است تا مشاهده پذيرى آن.
وايتهد معتقد است، ماده ى خام تجربه، وحدتى در خود دارد كه يكپارچه به مدد توانايى هاى فكرى ما درك مى شود و اين درك شامل نوعى آگاهى از ارتباط متقابل ما با محيط زيستمان نيز هست. همچنان كه ما اشياء رنگين را مى بينيم، و نه فقط رنگ ها را، دانش نيز يعنى فهمِ واقعيات، همان طور كه هست، يعنى در خارج قوانينى هست كه ما به كمك تجربه بايد متوجه آن قوانين بشويم، نه اين كه به صرف تجربه بسنده كنيم.
در جمع بندى بايدگفت: دانشمندان در كار علمى خويش معمولًا قائل به رئاليسم اند و نظريه ها را نمايانگر رويدادهاى جهان خارج مى دانند ولى نبايد به نظر فيلسوفانِ علم كه ما را متوجه نقش ذهن در تشكيل نظريه ها و قوانين علمى نموده اند بى توجه باشيم يعنى بايد بدانيم مبالغه در هر يك از معيارهاى تجربى يا عقلى، فعاليت علمى را از طبيعت خود دور مى كند.
پس «واقعيت» آن چيزى است كه «فهم پذير» باشد و نه صرفاً «مشاهده پذير» و قوانين و نظريه هاى علمى تلاش دارند تا آن واقعيات فهم پذير را به دست آورند و از طريق تجربه، و انسجام عقلى، و تكرار آزمايش، بر اساس آن نظريه ى طرح شده، تلاش دارند آن قانونِ فهم پذير و واقعى را بفهمند. با اين حال نظريه هايى كه به اين ترتيب حاصل مى شود، هيچ تضمينى ندارد كه آخرين كلام و حقيقت نهايى باشند، هر يك از آن ها ممكن است در آينده تصحيح يا تعديل و در موارد نادر منسوخ شوند، با اين حال نظريه هاى علمى نوعى اطمينان بخشى دارند، چرا كه بسيارى از جنبه هاى آن همواره محفوظ است. «1»