صفحه ١٥٦

غرب؛ حجاب انكشاف حقايق 
سؤال: كشف قواعد و سنن هستى از طريق انبياء با آنچه علوم غربى كشف كرده اند، چه فرقى مى كند كه شهيد آوينى «رحمة الله عليه» مى گويد: «علوم رسمى غرب نه تنها انكشافى از حقيقت عالم انجام نمى دهد، بلكه اكثراً حقايق در آن علوم، مورد حجاب قرار مى گيرند و انسان ها را در جهان بينى موهوم سرگردان مى كند.»؟ آيا مى توان علوم اسلامى را از ادامه ى همين علوم غربى كشف كرد؟ اگر نمى شود و علوم جهت دارند، پس چگونه غربى ها علوم اسلامى را گرفتند و به اين نتايج رسيدند؟
جواب: براى بيان تفاوت موضوع، ابتدا بايد معنى به انكشاف كشاندن طبيعت روشن شود تا بتوان بحث را ادامه داد. ما معتقديم اشياءِ طبيعى عالَم داراى باطن معنوى و غيبى هستند و خداوند در همين رابطه مى فرمايد: «وَإِن مِّن شَيْ ءٍ إِلَّا عِندَنَا خَزَائِنُهُ وَمَا نُنَزِّلُهُ إِلَّا بِقَدَرٍ مَّعْلُومٍ» «1» هيچ چيزى نيست مگر اين كه خزينه هاى آن نزد ما است و ما اندازه ى محدود و معلومى از آن را نازل كرديم. پس اشياءِ طبيعى عالم، ملكوت و باطنى دارند كه مى توان با برخورد صحيح با اين اشياء، باطن آن ها را به انكشاف كشاند و به گفته ى حافظ:

         عارفى كو كه كند فهم زبان سوسن             تا بپرسد كه چرا رفت و چرا بازآيد

وظيفه ى ما در تعامل با طبيعت عبارت است از اين كه آن صورت بنيادينى را كه ناشى از عقل قدسى است ظاهر نماييم و با آن ارتباط پيدا كنيم «2» و در آن صورت همه چيز محل تجلى عالم قدس و عامل انس ما با آن عالم است، در چنين شرايطى امكان سُكنى گزيدن در طبيعت و در كنار ابزارهاى زندگى، در آرامش به سربردن، ممكن مى گردد. در حال حاضر فرهنگ مدرنيته با دادن صورت هاى وَهمى به طبيعت مانع از آن است تا پديده ها صورت ملكوتى خود را نشان دهند!
به عنوان مثال شما بلوك سيمانى و كوزه ى سفالين را در نظر بگيريد؛ كوزه، همان خاك است كه توانايى هايش به انكشاف كشانده شده و به همين جهت مى توانيم با آرامش در