صفحه ١٥٥

به جاى عميق ترشدن بحران به سوى آزادشدن از آن جلو مى رويم و افقى روبه روى ما قرار مى گيرد كه ديگر آينده در نظام ادارى و آموزشى ما اين چنين سياه و ظلمانى نخواهد بود.
در راستاى خروج از بحران، قرآن مى فرمايد: «قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ الْفَلَقِ، مِن شَرِّ مَا خَلَقَ، وَمِن شَرِّ غَاسِقٍ إِذَا وَقَبَ، وَ مِن شَرِّ النَّفَّاثَاتِ فِي الْعُقَدِ، وَ مِن شَرِّ حَاسِدٍ إِذَا حَسَد». «غَاسِق» يعنى؛ آن ظلمتى كه هيچ نورى در آن وجود ندارد، مى فرمايد براى نجات از چنين ظلمتى بايد به پروردگارى پناه ببرى كه در دل ظلمت، فَلَق ايجاد مى كند و در افقِ تاريك شب، روشنايى حاكميت بر ظلمت را مى نماياند، لذا مى فرمايد: «وَمِن شَرِّ غَاسِقٍ إِذَا وَقَبَ» يعنى؛ از شرّ چنين ظلمتى كه همه جا را پر مى كند، به خدايى كه افق اين ظلمت را مى شكافد و اجازه ى حاكميت بحران را نمى دهد، پناه ببريد. پس كمك گرفتن از نيروهايى كه عقل و قلب اسلامى دارند در ضعيف كردن بحران، استراتژى موفقى مى تواند باشد و جا دارد در مورد آن فكر كرد و برنامه ريزى نمود. البته فعلًا با عرايضى كه خدمت عزيزان شد باب اين بحث براى تفكر روى آن روشن گرديد، وگرنه جا دارد در زمانى ديگر اين بحث را توسعه دهيم، و فعلًا بحثِ درصدى از برنامه ريزان ادارات را بايد يك آرمان دانست و براى رسيدن به آن مقدماتى لازم است. اولين مقدمه ى ما تدوين طرح تمدن اسلامى و راه كارهاى تئوريك آن است و از آن مهم تر عزم عبور از علوم انسانى غربى است كه بايد چنين عزمى ايجاد شود.
عنايت داشته باشيد اگر بخواهيم حكيمانه با موضوعات برخورد كنيم، بايد متوجه باشيم در حال حاضر نمى توانيم غرب را به جهت ساختار خاص فرهنگى كه در جوامع پديد آورده، پس بزنيم، امّا مى توان با روشى كه در فرهنگ حضورى شيعه هست كارى كرد كه عقل و قلبِ جوامع اسلامى فعّال و متعالى شود و از اين طريق هيبت كاذب فرهنگ مدرنيته فرو بريزيد و چشم همه را نسبت به پژمردگى آن باز كنيم. توجه داشته باشيد كه فرهنگ غرب تماميت خواه است، بنابراين اگر تا اندازه اى محدود شود، به بحران مى افتد. شما كافى است روشن كنيد منظرى كه غرب در مورد انسان دارد به دلايل متعدد غلط است، همين موجب مى شود كه همه ى روابط فرهنگى غرب به هم بريزد.