صفحه ٣١٦

چگونگى تشكيل نظريه هاى علمى 
ايان باربر در ادامه مى گويد: عده اى گفته اند با جمع آورى موارد تجربه شده ى جزيى، يك نظريه ى كلى به دست مى آيد. در حالى كه اگر دقت كنيم مسئله فراتر از اين حرف است و واقعاً يك نظريه ى جديد علمى مستقيماً از طبيعت به ما نمى رسد، بلكه آن نظريه ى جديد عبارت است از افزايش مفاهيم تازه و فرض هاى جديدى كه راه هاى جديدى را براى تفسير پديده ها براى ما مى گشايد، به همين جهت بايدگفت سنّت اصالت تجربه، هرگز نقش مفاهيم و نظريه ها را در علم، چنان كه بايد و شايد باز ننموده است، و جهش تخيل دانشمندان علوم تجربى را در ارائه ى نظرياتشان از قلم انداخته است. بسيارى از انديشه ها به نحوى غير منتظره به ذهن دانشمندان خطور كرده كه نمونه ى معروف آن كشف ارشميدس است كه در گرمابه فرياد زد: «يافتم، يافتم». و يا داروين مى گويد: «هنوز آن نقطه از جاده را كه با كالسكه از آن جا مى گذشتم به ياد دارم كه راه حلّ «انتخاب طبيعى در تكامل انواع» به خاطرم خطور كرد و بى نهايت خوشحال شدم». البته بسيارى از اين برق هايى كه به ذهن مى زند غلط از آب در مى آيد، ولى ظهور انديشه هاى بِكْر كه در اين نمونه ها هست غير منتظره بوده، و از اين گفته ها برمى آيد كه بايد اين انديشه ها محصول ضمير ناخودآگاه دانشمندان باشد، كه دانشمند از تركيب مبتكرانه ى تصورات قبلى، اين نظريه ها را مى پروراند، و نظريه هاى علمى جديد، در واقع تنظيم مجدد عناصر كهن در يك هيأت جديد است. مثلا نيوتن افتادن سيب و گردش ماه را به هم ربط داد و اين بيشتر به شخص نيوتن مربوط بود تا به پديده هاى مشاهده شده، به اين معنى كه «تعبير» و تخيّل نيوتن در نظريه اش سهيم بوده است.
حداكثر چيزى كه در باره يك نظريه مى توان گفت اين است كه بگوييم اين نظريه فعلًا توافق بيشترى با معلومات موجود دارد و در حال حاضر از بقيه نظريه ها جامع تر است، ولى اين مسلّم است كه در علوم تجربى يقين حاصل نمى شود. مثلا آرنيوسِ شيميدان به خاطر نظريه ى تجزيه ى الكتروليتى خود جايزه ى نوبل دريافت كرد، چندى بعد همان جايزه به شيميدان ديگرى به نام دِباى كه نارسايى هاى نظريه ى آرنيوس را نشان داده بود تعلق گرفت. يا اگر از لحاظ منطقى از يك گروه فرضيه بتوان نتايجى استنتاج كرد كه با آزمايش موافق در نيايد،