صفحه ١٩٣

است كه باعث مى شود اكثر مردم آرام آرام به عزمى برسند كه بدانند براى رهايى از وضع موجود بايد كارى بكنند. البته عده اى به عنوان رهبرى فكرى جامعه بايد زودتر و جلوتر توجه جامعه را به آن اهداف عالى تر جلب كنند و نگذارند افراد در بن بست فرهنگى گرفتار شوند. «1»

افق تمدن هاى مختلف 
سؤال:
طبق مباحث گذشته، علت نابودى هر تمدنى، جواب ندادن به همه ى ابعاد و ساحات وجودى انسان هاست. تمدن يونان، تمدنى بود كه بيش از حدّ به بُعد عقلِ استدلالى انسان ها نظر داشت، آن هم با به كارگيرى عقل در محدوده ى خاص، و لذا از توجه به ابعاد ديگر انسان ها باز ماند، به همين دليل هم نتوانست با نشاط لازم حيات خود را ادامه دهد. از اين طرف تمدن غرب هم به دليل توجه بيش از حدّ به بُعد خيال و وَهمِ انسان و بى توجهى به ابعاد ديگر، افولش شروع شده است. حال سؤال اين است كه تمدن فراعنه كه نابود شد، بيشتر به كدام بُعد از ابعاد انسان ها نظر داشت و به كدام ابعاد نظر نداشت؟ تمدن كنفسيوس چطور؟ لطفاً درباره تمدن ايرانيان- قبل و بعد از اسلام- هم توضيح دهيد.
جواب: مى توانيم بگوييم از يك جهت فراعنه با همه پيشرفتى كه كرده بودند يك نگاه غلط به زندگى و انسان داشتند و آن نگاه اين بود كه باور نداشتند خداوند جهت اصلاح و سعادت انسان ها پيامبر مى فرستد و اين اساسى ترين مشكلى است كه تمدن هاى بزرگ تاريخ در آن قرار داشتند. رُمى ها در راستاى اهداف خودشان ادب و قواعد دقيقى را اعمال مى كردند. ما در حال حاضر اگر به يك دانشجو بگوييم كه خيلى مرتب باش، سرِ صبح از خواب بيدار شو، ساعتت را تنظيم كن، موهايت را شانه بزن، و با كفش هاى واكس زده به دانشگاه بيا، درست سرِ جاى خودت بنشين، نكاتى را كه استاد مى فرمايد دقيقاً يادداشت كن، بعد هم سرِ ساعت به خانه برگرد. اگر اين نوع آداب را برايش به عنوان آرمان مطرح كنيم و نگذاريم كه از اين بالاتر برود، او را در «ادب رُمى» وارد كرده ايم. تمدن هاى بزرگِ دوران گذشته اهداف سطحى را طى انضباطى دقيق دنبال مى كردند و به آن انضباطْ فوق العاده بها مى دادند و لذا يك نوع