صفحه ١٩٢

متوجه شويم وضع موجود جهان مطابق آن آرمان نيست و با توسعه به روش غربى به آن نرسيديم، در روش خود تجديد نظر مى كنيم و موقعيت خود را نسبت به آرمان اصلى خود بازخوانى مى نماييم.
گوهر تفكر شيعه آنچنان با فطرت ها هم خوانى دارد كه ظهور آثار تحقق آن خود به خود نفرات خود را جمع مى كند و اگر اين موضوع به درستى تبيين شود مى پذيريم كه هرگز نبايد از گوهر شيعه غفلت كرد و به سبب آن كه امروز در حجاب مدرنيته گرفتار است آن را دست كم گرفت و گمان كنيم اگر در حال حاضر قدرت تأثيرگذارى فرهنگ مدرنيته بر روى جوانان ما نسبتاً زياد است، چنين تأثيرگذارى تأثيرگذارى پايدارى است.
سؤال: منظور از اين كه گفته مى شود: «گوهر شيعه هنوز باقى است» و منظور از اين كه مى فرماييد: «شيعه هنوز به فكرى كه بتواند مناسب مسائل امروز نفرات خود را جمع كند، نرسيده است.» چيست؟ آيا منظور اين است كه شيعه در تئورى هنوز به چنين فكرى نرسيده است كه بتواند جايگاه تمدن غرب را درست تحليل كند و بايد با استخراج از منابع اوليه اش به چنين فكرى برسد؟ يا اين كه منظورتان اين است كه: «فرهنگ شيعه اين قدرت تحليل را دارد، اما ملت شيعه هنوز اين تئورى را در تحليل شرايط زمان حاضر درك نكرده است»؟
جواب: منظور از اين كه شيعه هنوز به چنين فكرى نرسيده است، ملت شيعه است. مردم در زمان شاه براى نفى شاه از طريق فرهنگ شيعه خيلى خوب جلو آمدند، به طورى كه در هر كوچه و مدرسه و دانشگاهى نفى فرهنگ شاهنشاهى از طريق جايگزينى تفكر شيعى، به چشم مى خورد، به همين جهت ملاحظه فرموديد كه آن فكر نفرات خود را جذب كرد، بعد هم توانست با همان فكر و با همان نفرات انقلاب كند، ولى شيعيان با توجه به سرمايه ى فرهنگى خود هنوز براى ادامه ى انقلاب تا تحقق تمدن اسلامى بازخوانى همه جانبه اى انجام نداده اند. شيعيان بعد از اين كه انقلاب كردند و خواستند خود را در مسير گذار از مدرنيته قرار دهد، بايد مواظب باشند به كجا مى خواهند بروند، وگرنه در شرايطِ جديد و با توجه به غلبه ى روح غربى بر افكار عمومى، با دست خود به مدرنيته نزديك مى شوند، اين به جهت آن است كه مبانى فرهنگ تشيع به طور همه جانبه تجزيه و تحليل نشده است و توجه به مبانى و آرمان هاى تشيع