صفحه ٢٣٤

آن كه ما بخواهيم ماشه ى تفنگ را بكشيم، فرهنگى كه اين تفنگ را ساخته است، مى گويد: چگونه ماشه ى تفنگ را بكش»، ما فكرمى كنيم كه داريم به اسلحه فرمان مى دهيم. البته و صد البته روح حاكم بر تكنولوژى، روحى نيست كه بشر به اين راحتى بتواند آن را بشناسد و ابزارهايى بسازد كه روح ديگرى در آن ها جارى باشد. بشرى كه خود را دايرمدار همه چيز مى پندارد، با همين روحيه ابزارهايى را مى سازد و خودش را در آن ابزارها و تكنيك ها مى نماياند، در نتيجه اين ابزارها براى آن ساخته مى شوند تا بشرى را به صحنه بياورند كه دايرمدار همه چيز است.

راه نجات از روح حاكم بر تكنولوژى 
سؤال:
آيا اولياء الهى هم همين طور تحت تأثير روح جارى در تكنولوژى قرار مى گيرند؟
جواب: اولياء الهى اصلًا با چنين روحيه اى شروع نمى كنند كه اسلحه ها به ميدان بيايند تا حالا بخواهند كنترلشان كنند، آن ها مى آيند اسلحه ها را تبدل به قلم مى كنند. ما فقط مى توانيم بگوييم آنچه در بحث فوق گفته شد در سطح عموم است، نه براى خواص. يك فرد مؤمنى كه اهدافش برايش مقدس و با نشاط و فعّال است، اگر اسلحه هم دست بگيرد، براى هدف مقدس از آن استفاده مى كند، ولى عموم افراد جامعه نمى توانند در چنين حالتى باشند، بالأخره تسليم فرهنگى مى شوند كه حاكم بر آن اسلحه است. و در مورد به كارگيرى ساير تكنولوژى ها هم قضيه همين طور است.
البته در رابطه با ابزارها و روح حاكم بر آن ها موضوعْ خيلى گسترده است، يك مرحله آن است كه شما در به كارگيرى ابزارها خود را كنترل كنيد كه تحت تأثير روح حاكم بر آن ها قرار نگيريد. مرحله ديگر آن است كه با ايجاد خودآگاهى در جامعه، روح حاكم بر تكنيك را در عموم افراد جامعه خنثى نماييد، اين يك قدرت فوق العاده مى خواهد، به عنان مثال در مقابل فردى كه چاقويى را در جيب گذارده كه به موقع از آن استفاده كند، آنقدر در خودت قدرت مى بينى كه او را مجبور به چاقوكشى با خودت نكنى؟! يك وقت بنا را بر اين مى گذاريد كه چون او چاقو دارد پس شما هم بايد چاقو بكشيد؟ يك وقت بنا را بر اين مى گذاريد كه او را كمك كنيد كه چاقو نكشد؟! اين كار بزرگى است. نمونه اش حضرت على (ع) كه در رابطه با