صفحه ٢٣٣

عمده آن است كه در تجزيه و تحليل علومِ امروز، متوجه نظرگاهى بشويم كه در دل آن علم نهفته است و نيز متوجه شدت حدس ها و وَهم هايى بشويم كه در بعضى علوم غالب است. اگر اين مسئله را به طور دقيق دنبال كنيم و در محافل فكرى مورد بررسى و مداقّه قرار گيرد، آرام آرام نكات دقيقى در مورد روح حاكم بر تكنولوژى امروز جهان براى ما روشن مى شود و در آن حال نقد تكنولوژى، شروع مباركى است. همان طور كه امروز متفكران دارند به روح حاكم بر تكنيك انتقاد مى كنند، و به اصطلاح بحث پرسش از تكنولوژى شروع شده است آينده نيز خبر از تحقق پرسش هاى عميق ترى را مى دهد. الآن مردم دوباره به تجزيه و تحليل و بازخوانى افكار قبلى شان پرداخته اند؛ به خود مى گويند تا حالا مى گفتيم: «تكنيك خوب است ولى بايد آن را خوب به كار برد»، آرام آرام مى رسند به اين نكته كه تكنيك خودش روح و فرهنگى دارد كه به ما مى گويد: «من را چطورى به كار ببر»! ديگر بحث اين نيست كه تكنيك را چه طور به كار ببريم، بحث اين است كه هر تكنيكى انسان ها را هر طور كه خودش مى خواهد به كار مى برد، به قول معروف «درست است كه تكنيك يك امر بشرى است اما در اختيار بشر نيست، و با خود عالَمى را مى آورد كه آن عالَم بر همه چيز حاكم مى شود» آرام آرام مردم در بازخوانى تكنولوژى به اين مطلب مى رسند كه تكنولوژى وقتى جاى خود را در زندگى ها باز مى كند به جاى آن كه هر طور ما بخواهيم آن را به كار گيريم، ناخودآگاه فرهنگِ به كارگيرى اش را نيز بر ما تحميل مى كند. آرى؛ خيلى طول مى كشد كه عموم مردم برسند به اين كه «اسلحه ها به ما دستورمى دهند نه ما به اسلحه ها»! تا حال اگر خيلى كه مى خواستند حكيمانه سخن بگويند، مى گفتند: من مواظب ام اين تكنيك را چطورى به كار ببرم يا نهايتاً «راسل» مى گويد: «قدرت جديدِ علم به نسبت خردمندى انسان براى او سودمند است و به نسبت نادانى او زيانمند خواهد بود، پس بايد با افزايش علم، خردمندى نيز افزايش يابد.» «1» يك زمانى حرف همان بود كه راسل مى گفت كه اگر انسان ها خردمند نباشند، از ابزارها خوب استفاده نمى شود. امروز حرف اين است كه آقاى راسل! آن فرهنگى كه ابزارها را ساخته است، خودش را در ابزارها ادامه مى دهد و بر انسان فرمان مى راند؛ مى گويد: «بيش از