صفحه ٢٠٩

قرآن بهره مى گيرند و نه از سقوط رها مى شوند، مى خواهند فشار روحى ناشى از زندگى تكنيكى را كم كنند و اين غير از رجوع به حق است.
امروز عده ى زيادى از آمريكايى ها از بودا استقبال مى كنند و يا شايد تعجب كنيد كه يكى از پرفروش ترين كتاب ها در آمريكا، «ترجمه و شرح مثنوى مولوى» است، ولى اين سؤال براى ما هست؛ كه اين ها مى خواهند از عالَم خودشان به عالم مثنوى درآيند، يا در عالم خودشان مى خواهند با مثنوى ارتباط پيدا كنند؟ اگر رجوع به مثنوى با حفظ عالم خودشان باشد، اين نوع مراجعه به مثنوى هيچ وقت اميدبخش نيست، عده ى كمى توانسته اند از عالم غرب آزاد بشوند، همان طور كه عرض شد بيشتر به دنبال تخليه ى روانى هستند تا بار سنگينى را كه دنياى تكنيكى بر روان آن ها تحميل كرده، سبك و قابل تحمل كنند.

وقتى تكامل تكنيك هدف مى شود
سؤال: حال كه روشن شد تمدن غرب، مادى ترين تمدن تاريخ است و در نتيجه به جاى اتصال به حقايق عالم، به ابزارهاى ساخته ى خود تكيه دارد، در مورد علت نفوذ آن در ساير ملل چه نكات ديگرى را مى توان ارزيابى نمود؟
جواب: همان طور كه فرموديد؛ به واقع اين تمدن هيچ بهره اى از علم حقيقى ندارد و علمى كه در آن مطرح است، Science يا علم به ابزارهاست براى ساختن ابزارى ديگر كه شديدتر بتوان در طبيعت تصرف كرد، اين علم كجا و علم به حقايق كجا. در منظر تمدن غربى، حقيقت گم شده است! علمى كه آن ها دارند، به اين معنى است كه ابزارى براى تغيير طبيعت بسازند و طبيعت را بر اساس ميل خود تغيير دهند و در اين راستا ابزارهاى مجهزى ايجاد كنند تا مقدمه اى باشد براى اين كه به ابزار مجهزترى دست يابند. به همين جهت هم بدون اين ابزارها، زندگى كردن براى غربى ها محال شده است و اساساً زندگى را همين مى دانند كه ابزارى بسازند و با آن به سر ببرند. يك قدم از داشتن ابزارهاى مجهز جلوتر نمى روند! افتخارشان اين است كه زودتر مى توانند با آن طرف دنيا ارتباط برقرار كنند تا به آن طرف دنيا خبر دهند چه ابزارى ساخته اند. مثل اين است كه فلان كس كلّ زندگى اش را صرف كرده است كه ببيند كدام فرش بهتر از اين فرشى است كه دارد! اصل فرش مگر ابزارى نبود كه ما