صفحه ١١٨

تمدنى كه تمام توجه اش به عالم مادّه است و هيچ گونه اتصال به عالم معنا و غيب ندارد- با توجه به اين كه عالم معنا، عالم بقا و ثبات است- بيشتر مقهور «حركت و شتاب و سرعت» مى شود و اين حالت شاخصه ى تمدن غربى است.
كاهنِان و اولياء الهى هر دو حيات خود و تمدنشان را با سكوت و خلوت و ارتباط با عالم غيب ادامه مى دهند منتها با دو رويكرد. مسلّم دين اسلام بسيارى از ابعاد تمدنش را با خلوت داركردن مسلمان ها محقق مى كند، چون اصل و هدف دين اين است كه انسان در عين حضور در «دنيا و عالم فنا» به «عالم بقاء و معنويت» متصل بشود و لذا شرايطِ تحقق چنين هدفى را در نظام زندگى فردى و اجتماعى انسان ها پايه ريزى مى نمايد، تا از استعدادهاى عالم مادّه استفاده شود ولى اتصال اصلى را با «عالم بقاء» پايدار نگه مى دارد.
كاهنان مصر و امثال آن ها از يك جهت همين كار را مى كنند، به همين جهت هم آن جادوگرِ ساكن غنا، با هلى كوپتر بالا نمى رود، بلكه با روح و عقل مدبّر آب بالا مى رود و براى اين كه به كمك عقلِ مدبّرِ آب بالا برود، بايد صبح تا عصر كنار رودخانه يا دريا بنشيند و در خلوت خود بر روح آب تمركز كند تا با جنبه ى باطنى و روح مدبّر آب ارتباط برقرار كند، پس اين كاهن هم تمركز و خلوت دارد، ولى مشكلش اين است كه چون هدف نهايى كارش لغو است، حاصل زحماتش از بين مى رود و به هيچ سعادتى دست نمى يابد، زيرا توجه اصلى قلبش عالم غيب و بقاء نبود، بلكه دنيا بود.
پس عنايت فرموديد كه اوّلًا؛ چرا سرعت و شتاب در تمدن امروز از همه ى تمدن ها بيشتر بوده است و ثانياً؛ چرا در عين اين كه حركات كاهنان و جادوگران شبيه حركات اولياء خدا است، ولى حركات كاهنان و جادوگران هيچ سعادتى براى آن ها در پى ندارد.

چرا اين همه شتاب؟
تمدن غربى نه شبيه تمدن اولياء خدا است و نه شبيه تمدن كاهنان و جادوگران كه هر دو به عالَمى بالاتر از اين عالم نظر داشتند و لذا تمدن غربى بايد براى ارضاء روح انسان ها كه تمناى صعود دارند هواپيما و هلى كوپتر بسازد تا بالابردنِ جسم خود را جايگزين صعود روح