صفحه ٢٠٠

چنانچه ملاحظه مى فرماييد مسائل دينى كه تمدن اسلام بستر تحقق آن است آنچنان نيست كه در ابتداى امر مورد استقبال همگان قرار گيرد، ولى نبايد از آن منصرف شد، بلكه با حوصله و پيگيرى مطمئن باشيم روح و اراده ى عمومى به استقبال آن خواهند آمد و نبايد اين برهه ى خاص را كه فعلًا مردم در ظلمات مدرنيته گرفتارند، به همه ى مراحل آينده ى بشريت سرايت داد و عنايت داشته باشيد كه نه قبلًا چنين بوده است و نه بعداً چنين خواهد ماند و در اين راستا است كه عرض مى شود اسلام در آينده ى حيات بشر، بهترين تمدن ممكن مى باشد، تمدنى كه نه تنها روابط اجتماعى انسان ها را بر اساس نظام الهى و حقايق عالم قدسى تنظيم مى كند، بلكه روابط روحى و روحانى انسان را با عالم قدس و حضرت «الله» به اوج خود مى رساند، پس تمدن اسلامى در حدّ تنظيم آداب دنيايى بشر نيست، بلكه وسيله ى اتصال زمين است به آسمان، آن هم در تمام مناسبات بشرى، اعم از فردى و اجتماعى.

عقل قدسى و تمدن سازى 
سؤال:
قبلًا بحث شد كه انسان مطابق اهدافى كه دارد ابزارهايى را پديد مى آورد و مطابق آن اهداف و آن ابزارها زندگى خود را سر و سامان مى دهد و تمدنى را پايه ريزى مى كند. بهترين نحوه ى ابزارسازى را چه مى دانيد؟
جواب: قبلًا عرض شد كه بالأخره بشر ادب و آدابى را در جامعه ايجاد مى كند و به نام تمدن سعى مى كند به حوائج خود جواب دهد، بررسى اين كه چرا پس از مدتى آن تمدن از درون به مشكل مى رسد و نهادهايى كه براى ادامه ى آن تمدن تأسيس شده توان نگهدارى آن تمدن را ندارد، بحث مهمى است. به عنوان مثال روح انسان در دوره ى جنينى بدنى مناسب زندگى بيرون از رحم براى خود مى سازد. چون به اصطلاح فيلسوفان «النَّفسُ جسمٌ آلى»؛ يعنى، نفس جسمى است كه براى حوائج خود آلات و ابزار مى خواهد. روح شما در دوره جنينى براى جسمتان و براى زندگى بيرون از رحم، برنامه ريزى مى كند، مثلًا انگشت هاى خود را پنج عدد قرار مى دهد، شما كه خودتان در دنيا انگشتانتان را پنج عدد قرار نداديد، بلكه روحتان اين كار را در دوره جنينى انجام داد. همين روح، با همين خصوصياتِ ابزارسازى براى رفع حوائج، در زندگى بيرون از رَحمِ مادر پس از چندى و به كمك فكر خود، آداب و