صفحه ٢٦

جنبه هاى روحانى و تكاملى بشر را مدّنظر قرار داده باشد و در ضمن منافع همه انسان ها را نيز در نظر گرفته باشد.

علت نياز به قانون 
فكر مى كنم لازم است با تعمق بيشتر به فرمايش علامه ى طباطبايى «رحمة الله عليه» توجّه شود. ايشان مى فرمايند: حالا كه بشر به حوائجش به طور كامل نمى رسد الّا با تشكيل اجتماع، بايد متوجّه باشيم كه بشر يك خاصيت ديگرى هم دارد؛ و آن اين كه بشر بالطبع استخدام گر است، يعنى واقعاً بشر به طور طبيعى مى خواهد بقيه را در استخدام خودش درآورد- آيت الله جوادى آملى «حفظه الله» در دفاع از نظر علامه ى طباطبايى «رحمة الله عليه» اين حرف را اين چنين تبيين مى كنند؛ مى گويند يعنى ذاتِ غريزى بشر استخدام گر است، نه ذات فطرى اش- بنا به فرمايش علامه طباطبايى «رحمة الله عليه» حالا كه يك غريزه اى داريم به نام غريزه ى استخدامِ همديگر، يا بايد تمدن و جمعيت داشتن را كناربگذاريم، يا اين كه غريزه ى «استخدامِ بقيه براى خود» را با قوانينى اصلاح كنيم.
علامه طباطبايى «رحمة الله عليه» خصوصيات آن قوانين را طرح مى كنند و مى گويند: در اين كه بشر جمعيت گراست و تمدن داشتن لازمه ى طبيعت او است و در اين كه بشر استخدام گر است، شكى نداريم. پس بايد قوانينى داشته باشيم كه مشكل دوم را رفع كند، نه اين كه ما از آن فرار بكنيم. مى فرمايند: خصوصيات قوانينى كه بتواند در عين جواب دادن به نياز انسان به اجتماع، آفت استخدام گرى را نداشته باشد، بايد عبارت باشد از اين كه جنبه ى روحانى و تكاملى بشر را در نظر بگيرد.
در ادامه مى فرمايند: اين قوانين با چنين ابعادى فقط از طريق انبياء ممكن است براى بشر آورده شود به تعبير ديگر چنين قوانينى با خصوصيت مطرح شده در عهده ى خالق بشر است كه همه ابعاد بشر را مى شناسد. مى گويند؛ اگر هدفى كه بشر بر اساس آن، جامعه را تشكيل داده برآورده نشود، چون فلسفه ى وجودى آن جامعه ديگر از بين رفته است آن جامعه از بين مى رود. مثلًا اگر انواع گناهان در جامعه شايع شد و به جاى امنيت در كنار همديگر، عدم امنيت نسبت به همديگر شايع گشت، به جاى اين كه غيبت نكنند تا در كنار همديگر با آبرو بتوانند به سر ببرند، غيبت نسبت به همديگر شايع گشت و به جاى نكاح، زنا شايع شد و امنيتِ