صفحه ٢٢٩

مى كند و مانع انكشاف طبيعت مى شود، به جاى اين كه بگذارد تا طبيعت به انكشاف آيد، با نهايت خودخواهى آن را سركوب مى كند.

چگونگى ارتباط با «وجود»
شما در آن حال كه به يك رودخانه نگاه مى كنيد و لذت مى بريد، با «وجود» در مظهريت رودخانه ارتباط داريد، تا اين جا برخورد شما با رودخانه، يك برخورد فطرى است؛ وقتى در آن حالتِ فطرى و بدون هيچ پيش فرضى به آب نگاه مى كنيد، واقعاً خودِ آب را مى بينيد، در اين حالت اگر يك انسان غربى هم به آن نگاه مى كند آب مى بيند، تا اين جا فرقى نمى كند و زمينه ى رؤيت برتر را از بين نبرده ايد. يك وقت با ديدن آب، به بى رنگى عالم غيب منتقل مى شويد، در اين حالت «قلب» تان را هم در نگاهتان به ميدان آورديد. در حالت دوم فقط «حس» در صحنه نبود، بلكه ساحت ديگرى از وجود شما در رؤيت آب فعال شد و جهت رؤيت شما را به مرتبه اى بالاتر سوق داد. بر اساس همين قاعده ولى برعكس حالت قبل، ممكن است جهت رؤيت خود را به سوى منافع مادى سوق دهيد و در نگاه به آب و رودخانه به اين حالت سير كنيد كه مى توانيد بر روى اين رودخانه ساختن يك سدّ را پيش بينى كنيد. در اين حالت هم در منظر خود ساحت ديگرى را داخل نموديد، و «زاويه ى ميلِ» شما در رؤيت شما به ميان آمد، از اين جا به بعد، آن ميل، انسان را دارد تحريك مى كند كه: «رودخانه را نبين، بلكه سدّى را ببين كه مى توان روى آن زد.»! «سدّ» يعنى برق. «برق» يعنى زندگى الكتريكى و الكترونيكى و هزاران توجه به حاكميت بر طبيعت. ميل شما از نگاهِ به آب رودخانه به سوى سدّ سوق پيدا كرد، چون نمى خواهيد شب در تاريكى طبيعت به سر ببريد، مى خواهيد با برق، شب را روشن كنيد و يا نمى خواهيد ابزارهاى شما در حدّ تعامل با طبيعت باشد و با آب قنات زندگى كنيد، مى خواهيد با الكتروپمپ از حلق زمين آب بيرون بكشيد. ملاحظه مى فرماييد كه عموماً در پشت هر نگاهى گرايشى نهفته است، وقتى گرايش شما اين بود كه برق مى خواهيد، رؤيت شما تحت تأثير آن گرايش، آب رودخانه را به عنوان يك سدّ مى بيند، و اگر شما به دنبال «وجود» بوديد و مى خواستيد در رويارويى با هر چيز «وجود» را تجربه كنيد، اساساً نگاه شما به عالم تغيير مى كند. همان است كه اميرالمؤمنين (ع) مى فرمايند: «ما رَأيتُ شَيئاً الّا وَ رَأيتُ