صفحه ٢٩٠

خيال صِرف شد، از آن جايى كه «خيال» به تنهايى ثمرى در برندارد، آن تمدن نيز در بن بست قرار مى گيرد. فرموديد: خيال هر چقدر هم شيرين باشد، جنسش گذر است، بر عكس تمدنى كه بر عقل و قلب مبتنى باشد و در عين حال خيال را با عقل و قلب تغذيه كند، و روشن شد تمدن يونانى نيز نمى تواند جواب گو باشد، زيرا اوّلًا؛ در تغذيه ى واقعى قلب ناتوان است، ثانياً؛ عقل فلسفى همه ى وجوه عقل نيست، مى ماند تمدن مبتنى بر وَحى كه عقل و قلب و خيال را به نحو درست تغذيه كند در حال حاضر انديشه ى تشيع است كه به نحو تضمين شده اين سه ساحت انسانى را مى تواند به كمك هدايت هاى امام معصوم جهت دهد و به ثمر برساند و روشن شد نياز اجتماعى بشر در ازاء چنين مكتبى به نتيجه لازمه ى خود مى رسد و مى تواند قانون الهى و پايدارى را در جامعه پياده نمايد.
فرموديد: «اتصال به عالم ثبات، شرط بقاى تمدن است.» و روشن شد هر چقدر احاطه ى عالم احدى از نظر تشريع، بر جامعه ضعيف تر شود، اضمحلال آن جامعه سرعت بيشترى مى گيرد و لذا وقتى اين قاعده مدّنظر ما بود، ديگر مطمئن هستيم فرهنگ مدرنيته و كشورهاى تحت تأثير آن پايدار نخواهند ماند و سقوط آن ها حتمى است و اين كه افرادِ آن جامعه متوجه اند به آنچه مى خواسته اند، نرسيده اند و از آنچه مى خواستند فرار كنند، جدا نشده اند، نشانه ى خوبى است در ظهور سقوط آن فرهنگ.

حتمى ترين واقعيت 
سؤال:
با توجه به نكات قبلى و جمع بندى انجام شده اگر صلاح مى دانيد كه به جمع بندى نكاتى افزوده شود بفرماييد تا سؤالات را ادامه دهيم.
جواب: به نظر بنده خيلى خوب مطالب را جمع بندى كرده ايد و همان طور كه ملاحظه مى فرماييد، شيعه در شرايط امروز جهان- كه همه ى تئورى ها به بن بست رسيده- نوعى از زندگى را به بشريت پيشنهاد مى كند تا آينده ى بشر از دست نرود و بدون آن كه همه مستقيماً شيعه شوند سلوكى را در پيش گيرند كه حال و آينده شان به زندگى غير قابل تخريبى تبديل گردد و از آن طريق شرايط بقاء در فرهنگ حضرت بقيةالله (عج) در زندگى ها تجلى نمايد. بشرِ امروز بعد از اين همه افت و خيز تاريخى به شرايطى نزديك شده كه سخن شيعه را جدّى بگيرد و در