صفحه ٣٧٨

شهرها و خانه ها ساخته شوند و به راحتى تصميم مى گيريم در آپارتمان ها زندگى كنيم و بدن خود را در آن جاها جاى دهيم. غافل از اين كه ما روحى داريم كه بنا است با اين بدن و در اين دنيا زندگى كند و بايد بدن را و خانه و شهر را براى زندگى روح خود تنظيم و مديريت كنيم كه در بحث «سكناى گمشده» «1» اشاره اى به اين موضوع شد.
ما بايد از يك طرف متوجه ضعف هاى نگاه مدرنيته به عالم و آدم بشويم و از طرف ديگر بايد آمادگى لازم را جهت انكشاف نگاه ديگر به عالم و آدم در خود زنده نماييم تا خداوند سنت هاى جارى در عالم را بر ما بنماياند. در روايت داريم كه روزها در زمان ظهور حضرت مهدى (عج) طولانى مى شود به طورى كه هر سال برابر ده سال مى گردد، «2» همچنان كه داريم زمين زير پاى اصحاب حضرت مهدى (عج) به سرعت مى پيچد، «3» اين گونه روايات نشان مى دهد كه مى توان شرايطى را فراهم كرد كه عالم به شكلى ديگر استعدادهاى خود را در اختيار بشر قرار دهد تا بتوان به راحتى در طبيعت الهى به اهداف خود دست يافت، چون هر اندازه به ماده نزديك تر باشيم، «زمان» و «مكان» بيشتر بر ما حكومت مى كنند و اگر به عالم مجردات نزديك تر شويم، بُعد و زمان ضعيف مى گردند و حكومت ما بر زمين و زمان بيشتر مى گردد، همين طور كه هم اكنون قلبِ يك عارف وارد «وَقت» مى شود و گذران زمان براى او محو مى گردد و به جاى توقف در عالم زمان و فنا، به عالم بقاء نزديك مى گردد، به همين جهت در آن عالَم افسردگى و حوصله سررفتن معنى ندارد. «4»
درست است كه تا عالَم چهره ى ديگرى از خود بر ما ننمايد، ما تصورى از زندگى و علم و وسايل مخصوص به آن شرايط را نداريم ولى به علت هايى كه عرض شد اميدوار ظهور عالمى هستيم كاملًا متفاوت با آنچه امروز در دنيا جارى است. بايد منتظر عالمى بود كه در آن عالم انسان ها در تمام مناسبات خود در ساحت قرب اسماء الهى به سر برند.