صفحه ١٠١

مدتى مى رسيد به اين كه تمام بركات عالَم در وفادارى به اين انقلاب است. شما چطورى با كربلا انس مى گيريد به طورى كه بعد از مدتى متوجه مى شويد با كربلا مى شود همه چيز به دست آورد؛ نه فقط به خودتان، بلكه به بقيه هم مى توانيد از طريق كربلا همه چيز بدهيد. بر اين مبنا اساس كارتان بايد اين باشد كه شما نمى خواهد انقلاب اسلامى را نجات بدهيد، كارى بكنيد كه انقلاب اسلامى شما را نجات بدهد، به همان معنايى كه عرض كردم. با انقلاب اسلامى، روحى معنوى در جهان بسط پيدا مى كند و انسان از سلطه ى تكنيك آزاد مى شود.
جبران خليل جبران در كتاب خود به نام «پيامبر» مى گويد: پس از آن كه پيامبر براى مردم از عشق و بخشش و تربيت و كار و دعا و خانه و دوستى و امثال اين ها سخن گفت و راه و رسم صحيح برخوردكردن با هر يك از اين مسائل را براى آن ها شرح داد: «آنگاه كشيش پيرى وى را گفت: از «دين» بگو. و او گفت: من امروز مگر هيچ غير آن گفته ام؟ ...» منظورم از نقل اين جمله همين است كه مگر همين وفادارى به انقلاب اسلامى براى حفظ انقلاب، خودش به خودى خود موجب نجات ما نمى شود؟ و مگر متن دين، اقتضاى چنين انقلابى را ندارد، و مگر توجّه به انقلاب اسلامى غير از دين دارى است؟ پس اگر انقلاب اسلامى را شناختيم و دوست داشتيم، خودش به ما مى گويد كه ما چه كار كنيم. بناست انقلاب اسلامى تكليف من را روشن كند و توجه ما را به افق هاى بلندتر زندگى بيندازد، نه اين كه من تكليف اين انقلاب را روشن كنم. اين انقلاب به جهت ريشه هاى عميق تاريخى و دينى، جاى خودش را در تاريخ معاصر بازكرده است و دارد خودش را نشان مى دهد، مثل كربلا؛ يعنى آيا واقعاً اين كربلاست كه به شما مى گويد: «من چه كار كنم؟» يا شماييد كه به كربلا مى گوييد ما چه كار كنيم كه از تو جدا نباشيم؟! شهيدمطهرى «رحمة الله عليه» سخنرانى هاى كتاب «حماسه ى حسينى» را براى خودشان گفتند يا براى كربلا؟ به نظر من براى خودشان؛ كربلا بود كه به ايشان گفت اين كار را بكن تا به من وصل بشوى، نه اين كه اين كار را بكن تا براى من كارى كرده باشى. شهيدمطهرى «رحمة الله عليه» هم به كربلا نگفته اند: تو اين طور بشو كه من مى گويم، بلكه كربلا گفت: تو اين طور بگو كه من هستم. مى خواهم بگويم كه انقلاب اسلامى خودش را آرام آرام به شما نشان مى دهد. شما به همين جلسه ى ما دقت كنيد مى بينيد آخرش همه ى حرف هاى ما يك نكته داشت و آن اين كه: براى اين انقلاب يك جايگاه و شخصيتى قائل ايم، و به همين جهت