صفحه ٨١

اين ها در عمل به مسيحيت القاء كردند كه ديگر از آن كارى بر نمى آيد. روح شرك آلود مسيحيت نيز تحت تأثير قرار گرفت و پاپ گفت: يك واتيكان به ما بدهيد ما را بس است. آقاى بختيار تحت تأثير همان فكر و فرهنگ بود كه مى گفت: همان طور كه يك واتيكان به پاپ دادند، ما هم يك «قم» به آقاى خمينى مى دهيم والسلام. آن ها به كلى از اين نكته غافل اند كه توحيد از صحنه ى اجتماع و نقش آفرينى در امور مردم پاك شدنى نيست. و امروز آن توحيد در اسلام تعيّن كامل دارد. شما اگر به مصاحبه هايى كه روشنفكرهاى ايرانى با راديوآمريكا و بى بى سى انجام مى دهند توجه كنيد به خوبى متوجه مى شويد چقدر اين ها از جايگاه اسلام غافل اند. بيچاره دشمنى كه مى خواهد از چنين افرادى مشاوره و اطلاع بگيرد كه هيچ اطلاعى از موضوع مورد مطالعه ندارند! مشكل غرب اساساً در شناخت ما اين است كه مشاورانش كسانى اند كه از شيعه و روح توحيدى آن، هيچ خبرى ندارند، هرچند از نظر شناسنامه شيعه اند، ولى از همان منظرى شيعه را مى نگرند كه خودِ غرب آن منظر را به آن ها القاء كرده است. در همين راستا آقاى بختيار فكر مى كند به آقاى خمينى «رحمة الله عليه» مى شود يك شبه واتيكان بدهد و قانعش كند، اصلًا نمى فهمد كه آقاى خمينى «رحمة الله عليه» به عنوان نماينده ى تفكر شيعه فقط مدعى اسلامى كردن ايران نيست، مدعى اسلامى كردن كلّ جهان است. مى گويند: روزى هارون الرشيد خليفه ى عباسى به حضرت امام موسى كاظم (ع) گفت كه حاضر است فدك را برگرداند. آن حضرت مى فرمايند: در صورتى حاضرم فدك را بازپس گيرم كه آن را با تمام حدود و مرزهايش پس بدهى. هارون از مرزها و حدودش پرسيد كه كدام است؟ آن حضرت پاسخ مى دهند: اگر حدود آن را بگويم هرگز پس نمى دهى. هارون پافشارى كرد و آن حضرت چنين فرمودند: مرز نخست آن عدن در يمن است، مرز دومش سمرقند در خراسان، و حدّ سوم آن افريقيه (شمال آفريقا) و مرز چهارم آن مناطق ارمنستان و بحر خزر است. هارون با شنيدن آن پاسخ، متغير شد و به شدت ناخرسند گشت و با خشم گفت: به اين ترتيب چيزى براى ما باقى نمى ماند. امام فرمودند: مى دانستم كه نخواهى پذيرفت و به همين دليل از گفتن حدود مرزهاى فدك خوددارى كردم. «1»