صفحه ٤٣٦

يا آن را كفران مى كنم، و هر كس كه شاكر باشد به نفع خود اوست و هركس هم كه كفران نعمت كند پروردگار من غنى و كريم است.
عنايت داشته باشيد كه قدرت عفريت جن، قدرتى است همراه با زمان ولى سرعت آن خيلى زياد است در صورتى كه قدرت عاصف بن برخيا كه از «علم كتاب» برخوردار است، قدرتى معنوى و فوق مادى است، زيرا عرض مى كند قبل از آن كه نظرت را كه به چيزى انداخته اى به سوى تو برگردد من اين كار را مى كنم، در نظر بگيريد شما اگر اين ديوار را نگاه كنيد چقدر زمان مى برد؟ مى گويد قبل از آن كه نگاهت به تو برگردد من آن تخت را مى آورم. حال اين دو نوع عمل مورد بحث ما است، يكى عمل عفريت جن و يكى عمل عاصف بن برخيا، به نظر مى رسد بى حساب نيست كه خداوند صفت آن جن را هم ذكر مى فرمايد كه آن عفريت است، چون جنيان اگر از اولياء الهى باشند توانايى هايى از سنخ توانايى هاى جناب عاصف را مى توانند داشته باشند. عمده آن است كه متوجه باشيم اين سرعت زياد با شرارت جن همراه است- درست است كه چون در قبضه ى حضرت سليمان (ع) است امين است ولى اين همان روحيه اى از جنيان است كه وقتى فهميدند حضرت سليمان (ع) يك سال است رحلت فرموده و چون بر عصاى خود تكيه داشته مى پنداشتند او زنده است، وقتى موريانه عصاى او را خورد و او سقوط كرد گفتند: «أَن لَّوْ كَانُوا يَعْلَمُونَ الْغَيْبَ مَا لَبِثُوا فِي الْعَذَابِ الْمُهِينِ»؛ «1» اگر ما غيب مى دانستيم در اين عذاب خواركننده نبوديم- يعنى جنيانِ تحت سيطره ى حضرت سليمان (ع) جنيان شرورى بودند كه با رغبت به آن حضرت خدمت نمى كردند. حال اين جنى شرور مى تواند سرعت همراه با زمانِ كم را در اختيار داشته باشد، چيزى كه تمدن غرب به دنبال آن است همين است و نهايت اين تمدن رسيدن به قدرت عفريت جن است، ولى حوزه و ساحت تمدن اسلامى معنويات است. يكى در دنيا مى دود تا برسد، يكى با نور توحيد آن را مى يابد، يكى در بهشتى زندگى مى كند كه وسعتش آسمان و زمين را فرا مى گيرد، يكى در جهنّمى زندگى مى كند كه سخت تنگ است. و اين تفاوت، تفاوت اساسى بين تمدن غربى با تمدن دينى است و فكر مى كنم كه