صفحه ٥١

متوجه ى اين امر كنيد كه چه نتايجى از نظر فكرى و فرهنگى و تربيتى در چنين تمدنى به صحنه مى آيد.
وقتى امامى معصوم مستقيم يا غير مستقيم با بشريت سخن بگويد و قواعد آسمان را به نحو حضورى با بشر در ميان بگذارد، ديگر روحيه بشر روحيه ديگرى است و در حال و هواى ديگرى قرار خواهد گرفت، حال و هوايى كه در صدر اسلام اميد آن بود كه با غدير ظاهر شود و رشد كند. بايد تلاش كنيد حرف ها و دلايلتان را و از همه مهم تر جنبه هاى حضورى و قدسى تمدن اسلامى را با دقّت بسيار و با زبان امروزين، ارائه دهيد. براى جهان بايد روشن كرد چرا ما معتقديم: چهارده معصوم در عالم اسلام وجود دارد كه اوّلًا؛ سيزده نفر از آن ها آمده اند و عصمت و توانايى خود را نشان داده اند ولى حاكمان ظالم و انسان هاى نادان مانع تحقق حاكميت آنها شدند و چهاردهمين آن ها هم در غيب است و او مى تواند بشر را تغذيه كند. ثانياً؛ بهترين شرايط، شرايطى است كه با حاكميت و برنامه ريزى انسان معصوم اداره شود- انسان معصومى كه داراى علم حضورى است و نه حصولى، و لذا جامعه را نيز به سوى آن حالت سير مى دهد- دنياى جديد كه فعلًا ما با آن روبه رو هستيم حاصل ليبراليسم و فاشيسم است و نتيجه آن نابودى ابعاد اصلى و استعدادهاى اصيل بشر است، و اگر هم در طول تاريخ سوسويى از آسايش براى بشر بوده، حاصل چند روزى است كه بشر از پيامبران تبعيت كرده است، و در حال حاضر اوّلًا؛ تنها دينى كه بدون هيچ تحريفى حرف پيامبران را مى زند، دين اسلام است. ثانياً؛ در اسلام تنها نگاه مطمئن، نگاهى است كه از طريق ائمه ى معصومين (عليهم السلام) ارائه مى شود و شيعه نيز همه ى حرفش همين است.
شيعه به اين دليل امروزه غرب را در حال سقوط مى بيند كه فرهنگ غرب جواب اهداف عاليه اى را كه بشر نياز دارد نداده و هنوز هم سعى مى كند با جايگزينى هايى از جنس همان تمدن، انسان ها را به غفلت بيشتر بكشاند. ممكن است بفرمائيد غربيان نيز خودشان كليسا مى روند و چيزهايى را كه در متون مقدس شان دارند، مى خوانند. ولى يادتان باشد متون مقدس تا توانايى تمدن سازى نداشته باشند و جامعه را به عنوان جامعه تغذيه نكنند، جواب گوى واقعى انسان ها نيستند؛ بايد متون مقدس توان تمدن سازى داشته باشند تا جواب گوى عالى ترين اهداف بشر، در كلّيه روابط زندگى انسان ها بشوند. ما مى گوييم شيعه اوّلًا؛ براى اداره جامعه تئورى