صفحه ١٦٥

مرتبه ى غيبى وجودشان، منشأ اثراند، حال اگرآدم هايى پيدا شدند كه مى دانند اين حادثه- به عنوان يك حقيقت غيبى- قبل از ظهورش هم توانايى هايى در خود دارد و با ظهورش، آن توانايى ها كاملًا پيدا مى شود، مى توانند قبل از ظهور آن حادثه، به آن اميد ببندند، مثل حادثه ى كربلا كه همه ى پيغمبران قبل از ظهور آن، از آن استفاده مى كرده اند، «1» پيغمبرها به اين اميد بودند كه حادثه ى كربلا واقع بشود؛ يعنى در واقع اميد آن ها به ظهور خاص كربلا بود كه به فعليت خود مى رسد و عملًا اميد آن ها برآورده مى شود. تا اين جا بحثى نيست و مسلّم حالا كه كربلا در زمان و زمين خاص خود ظهوركرد، قدرت حذف رقبايش نيز به ظهور رسيد و جهان اسلام را از بن بستى كه امويان ايجاد كرده بودند خارج نمود و همچنان در متن تاريخ جلو مى رود. عرض بنده اين است كه انقلاب اسلامى از نظر ذات حامل فرهنگ كربلا است و به اين لحاظ توانايى حذف رقباى خود را دارد، همان طور كه نهضت كربلا شهيد داد، ولى شهيد نشد، انقلاب اسلامى نيز شهيد داد و باز هم مى دهد، ولى شهيد نمى شود. «2»
دقت در روند انقلاب و دقت در نقشه هايى كه رقيبان در مقابلش مى كشند، نشان مى دهد قدرت حذف رقيب در اين انقلاب فوق العاده قوى است! و اين قدرت را سرايت دهيد به تمدن اسلامى كه ماوراء همه ى حجاب هاى تاريخى كه در مقابل خود دارد، همه ى آن حجاب ها را حذف مى كند و خود را مى نماياند. همين كه شما مى بينيد در حال حاضر فرهنگ مدرنيته با شاخصه ى ضد قدسى اش در مقابل انقلاب اسلامى با تمام قدرت ايستاده، نشانه ى قدرت انقلاب اسلامى است كه قابليت آن را دارد تا در دهه هاى آينده مانع جهان گشايى فرهنگ مدرنيته باشد. اين ها تلاش مى كنند انقلاب اسلامى را منزوى كنند، چون حضور آن را در آينده ى تاريخ جهان حس مى كنند، قبل از ظهور انقلاب اسلامى، غرب حضور مؤثر در آينده ى جهان را براى خود پيش بينى كرده بود و فكر مى كرد تمدن آينده ى جهان، تمدنى است با رويكرد به غرب، حالا متوجه شده اند نه تنها اسلام به آن نحوه كه امام خمينى «رحمة الله عليه» به صحنه آورد، يك حركت آينده دار و يك حركت تمدن ساز هست، بلكه تمدنى است كه- برعكس تمدن غربى- جوابگوى نيازهاى معنوى بشرى مى باشد كه فرهنگ غربى سال ها در نفى و