صفحه ٢٣

 بسم الله الرحمن الرحيم 

با عرض سلام خدمت استاد محترم:
مقدمتاً؛ هم تشكر مى كنيم از اين كه فرصت داديد تا به صورت حضورى سؤالات را مطرح كنيم و هم پيشاپيش معذرت مى خواهيم از اين كه ممكن است تا روشن شدن مطلب مجبور شويم بر سؤالات خود پافشارى كنيم و شما را خسته نمائيم.
شما در تمام مباحث خودتان درباره ى انقلاب اسلامى، فرض را بر اين گذاشته ايد كه اين انقلاب، ظهور يك تمدن در مقابل تمدن غرب است و با چنين فرضى بحث هاى خود را ارائه مى دهيد. از شما مى خواهيم اين مسأله را براى ما روشن كنيد تا إن شاءالله اين بحث مقدّمه اى براى بحث هاى شما درباره ى انقلاب اسلامى شود. و لذا محور سؤالات ما هم بر اين اصل استوار است كه «تمدن» را بشناسيم و بدانيم عوامل قدرت و بقاى يك تمدن چيست تا بتوانيم به توانايى هاى انقلاب اسلامى پى ببريم، تا چنانچه به خوبى روشن شد انقلاب اسلامى طليعه ى تمدن آينده ى بشر است، آن هم تمدنى كه جنبه ى هدايتگرى دارد، بيشتر بتوانيم زندگى خود را به انقلاب اسلامى بسپاريم به اميد آن كه در نجات بشريت و خودمان قدمى برداشته باشيم؛ زيرا به تعبير شما تنها راه نجات بشريت در دوران جديد همين انقلاب اسلامى است.
جواب: نكته ى اوّل اين كه به نظرم كار خوبى كرده ايد كه روى اين مسأله حساسيت به خرج داده ايد، چون انصافاً در حال حاضر لازم است مسأله ى «تمدن زايى شيعه» به طور جدّى و كاربردى طرح شود. در واقع در زمانه ى حاضر با اين زبان با بشريت حرف زدن خيلى به او كمك مى كند، چون مى تواند افق آينده را تحليل و ترسيم كند. من صلاح را در اين مى بينم كه براى ملموس شدن بحث، از سؤالات ساده شروع كنيم و جلو رويم تا إن شاءالله به صورتى دقيق و كاربردى به انتهاى خوبى برسيم، اما نه به يك حالت آرمانى كه فقط جزء آرزوهاى بشر است؛ بلكه بايد برسيم به اين كه: نجات بشر به اين است كه به «تمدن شيعه» فكركند و در تحقق عملى آن سرمايه گذارى نمايد.