صفحه ٨٩

برساند «1» وگرنه توسط اهداف غربى كه به انقلاب تحميل شده به غدير پشت مى كنيم و انقلاب اسلامى را كه ادامه ى همان غدير است رها مى نماييم. در بستر آگاهى مردم بقيه ى اركان نظام مى توانند فعّال و نافذ باشند و جمهورى اسلامى هرچه بيشتر مظهر آن حقيقت قرار بگيرد.
سؤال: آيا قدرت مقابله ى حكومت اسلامى با حكومت هاى ديگر، به ظهور آن حقيقت مربوط مى شود؟ آيا هرچه ظهور حقيقت حكومت اسلامى شديدتر شود قدرت نفى رقيبانش هم بيشتر مى شود؟ يا ظهور حكومت اسلامى جهت نفى رقيبانش كافى است؟
جواب: قدرت حكومت اسلامى در راستاى نفى رقيبانش به ظهور آن بستگى دارد؛ به طورى كه هر قدر آن حقيقت بيشتر ظهور كند بيشتر مى تواند طرف مقابل خود را نفى كند. اما به جهت اين كه حقيقت است، هرگز از بين نمى رود، و از اين جهت قدرتش در خودش نهفته است ولى از جهت نفى رقيب، با ظهور هرچه بيشتر خود، آن نفى زودتر ظاهر مى شود.
آيا تعجب نمى كنيد چرا تمدن غرب براى از بين بردن اسلام در گذشته و از بين بردن نظام اسلامى در حال حاضر، اين قدر وقت مى گذارد و هزينه مى كند؟! حتماً سرگذشت «مستر هِمْفِر» جاسوس كارگشته ى انگليسى را خوانده ايد، تعجب نكنيد كه چرا اين اندازه در مقابله با اسلام كار كرده اند. او مى گويد: در لندن يك نفر را شبيه ناصرالدين شاه درست كرده بودند و افراد انگليسى كه بايد با شاه در ايران ملاقات كنند ابتدا با آن شخصِ شبيه ناصرالدين شاه صحبت مى كردند تا وقتى به ايران مى آيند به طور عادى با شاه صحبت كنند. «مستر همفر» تنها مختصرى از آنچه را در راستاى نفى جهان اسلام انجام مى دهند فاش كرده است. چرا اين ها در اين رابطه اين قدر وقت مى گذارند؟ براى اين كه متوجه اند اسلام حقيقتى است كه با بودن آن ظلمت مدرنيته نمى تواند بماند. همان حرف سفير انگلستان در مصر درست است كه به ملكه ى انگلستان نامه مى نويسد: «اگر به اسلام فرصت بدهيد، ما بايد برويم در قطب اردو بزنيم». چون هر چه حق بيشتر ظاهر شود، باطلِ مقابل خود را بيشتر نفى مى كند. اين كه ما را متهم مى كنند كه شما مى خواهيد كل جهان را در سيطره ى خودتان درآوريد، به اين معنى كه عرض كردم درست است. و اين به معنى حاكميت حق است در مقابل حاكميت باطل. اين ها متوجّه نيستند