صفحه ٨٧

انسان ها توسط انسان هاى ديگر استثمار نشوند بلكه بستر تعالى بشر را نيز فراهم كند و چنين قوانينى بايد از طرف خدا باشد، و همچنان كه عرض شد چون آنچه بر اين اساس از طرف خدا مى آيد يك هويت و شخصيت خاصى دارد، لذا مى گوييم قاعده ى اداره ى جامعه ى بشرى يك حقيقت است و در اين راستا است كه عرض مى شود حكومت اسلامى به معنى واقعى آن يك حقيقت است. علاوه بر اين، اصل «غدير» يك حقيقت الهى است و حكومت اسلامى جلوه و ظهورى از آن حقيقت است و لذا به اعتبار حقيقت غدير، حكومت اسلامى نيز يك حقيقت است و نيز به اعتبار حاكميت امام زمان (عج) در آخرالزمان و اين كه آن حقيقت يا آن فرج حتمى الوقوع است و يك سنت لا يتغيّر است، انقلاب اسلامى كه مقدمه و مطلع آن حقيقت است نيز داراى حقيقت مى شود.
سؤال: با توجّه به اين كه حقايق مَقُول به تشكيك هستند و شدت و ضعف مى پذيرند آيا مى توان گفت ظهور حكومت اسلامى تشكيكى است و در ظهور خود شدت و ضعف مى پذيرد، يعنى در بعضى از زمان ها حقيقت حكومت اسلامى ظهور بيشترى دارد و در بعضى از زمان ها ظهور كمترى؟
جواب: بلى؛ اين سؤال موجب ورود به معارف خوبى در مورد نظام سياسى اسلام مى شود و واقعاً اگر متوجّه شويم حقيقت تمدن اسلامى و حكومت اسلامى تشكيكى است بسيارى از مسائل در ابعاد گوناگون برايمان روشن مى گردد، هم معنى آينده ى جهان را مى فهميم و هم جايگاه امروزين خودمان را در حال حاضر مى شناسيم كه چقدر مى توانيم در آينده نقش داشته باشيم. ابتدا بايد «تشكيك» را معنى كنيم، «تشكيك» يعنى وقتى موضوعى جنبه ى وجودى داشت و اعتبارى نبود، آن موضوع گاهى ظهورش شديد و گاهى ضعيف است؛ و اساساً حقيقت، از آن جهت كه وجودى است و نه ماهيتى، ظهورش كم و يا زياد مى شود، زيرا وجود و حقيقت، مَقُول به تشكيك است، از يك طرف داراى جنبه ى مطلق و نهايى است و از طرف ديگر تجلياتى دارد كه نسبت به مرتبه ى مادون خود شديد و نسبت به مرتبه ى مافوق خود ضعيف اند. مثل نور كه در عين نوربودن، شدت و ضعف برمى دارد. وقتى حكومت اسلامى يك حقيقت است، مثل حكومت پهلوى يا قاجار بحث از وجود و عدم آن معنى ندارد تا بگوييم به وجود آمده و ممكن است نابود شود، بلكه بحث از ظهور و خفاى آن خواهد بود كه