صفحه ٣٨٩

جواب: اشكال ندارد اين طور بفرماييد ولى عنايت داشته باشيد كه انسان ها دو دسته نياز دارند؛ يكى نيازهاى طبيعى مثل نياز به كفش و لباس و خانه، و يكى هم نيازهاى روحى. انسان ها نيازهاى طبيعى خود را برطرف مى كنند تا متوجه رفع نيازهاى روحى بشوند، در راستاى ارضاى نيازهاى روحى، يا به ارضاى جنبه هاى الهى روح خود مى پردازد و يا به ارضاى جنبه هاى شيطانى آن. انسان در راستاى رعايت جنبه هاى شيطانى روح، اجازه ى هرگونه تصرف در عالم و آدم را به خود مى دهد و به تعبير قرآن؛ «سَعَى فِي الأَرْضِ لِيُفْسِدَ فِيِهَا وَيُهْلِكَ الْحَرْثَ وَالنَّسْلَ وَاللّهُ لَا يُحِبُّ الفَسَادَ» «1» در زمين تلاش مى كند تا در آن فساد كند و طبيعت و انسان را نابود مى نمايد و خدا فساد را دوست ندارد. ولى آن كس كه تلاش مى كند جنبه هاى الهى روح خود را ارضاء نمايد، سخت نسبت به طبيعت با احتياط عمل مى كند و چنين انسان هايى كم و زياد در اقوام و ملل مختلف وجود دارند، منتها با وجود تذكرات شريعت الهى، فطرت انسان ها بيدار مى شود و نسبت به ارضاى جنبه هاى الهى روح خود حساس تر مى گردند و در نتيجه در مقابل انسان هايى كه عامل هلاكت انسان و طبيعت هستند، جمعيت بيشترى پيدا خواهد شد و فرهنگ تشيع با ساختار معنوى خاص خود در اين راستا نقش عمده اى را مى تواند بازى كند، وگرنه كار در همان حدّ محدود باقى مى ماند كه صداى طرفداران حفظ محيط زيست در انبوه صداهاى بلند طرفداران ارضاى نفس امّاره در فرهنگ مدرنيته، گم مى شود. شيعه علاوه بر اين كه خودش پايه گذار جنبه هاى معنوى روح انسان است و دين را در حدّ عبادات قالبى متوقف نمى كند، مى تواند جنبه هاى معنوى ساير ملل را نيز بيدار نمايد و گفتمان غالب جهان را به سوى معنويت سوق دهد پس اگر هم بپذيريم فطرت الهى ملت ها متوجه است كه بايد با روح طبيعت تعامل داشت، آن چيزى كه آن فطرت را زنده و با نشاط نگه مى دارد دين الهى است وگرنه در روزمرّگى ها گرفتار غفلت مى شود.