معارف بوک

كه گويا از عين واقع صحبت مى كنند و اگر كسى آن ها را نپذيرفت، حرفش غير علمى و مخالف واقعيت است!
به نظر مى رسد تا اين جا روشن شد كه نبايد علوم غربى را عين محاسبه تلقى كرد و از پيش فرض هاى آن علم و جهت تعلق آن غافل شد. كامپيوتر با محاسبات دقيقى ساخته شده است ولى اين كامپيوتر در راستاى اهداف و فرهنگى خاص، به كمك محاسبات دقيق ساخته شده و در عين اين كه محاسبات دقيقى براى شما انجام مى دهد و يا براى نقشه كشى و امر گرافيك طرح هاى دقيقى ارائه مى دهد، ولى آمارى كه از كشورهاى غربى تهيه كرده اند مى گويد بيش از نود درصدِ استفاده از كامپيوتر جهت سرگرمى با بازى هاى رايانه اى است. فرهنگ غرب كه راه آسمان را به سوى خود بسته و راه پركردن تنهايى خود را با معنويت، گم كرده است كامپيوتر مى سازد، چون مى داند در آن فرهنگ كه سخت نياز به چنين سرگرمى دارد، قابل پذيرش است و پيرو آن در هر قومى هم كه مبتلا به روح غربى شد قابل پذيرش مى شود و بعد از مدتى با زندگى انسان ها طورى گره مى خورد كه ديگر فرصتى براى پركردن تنهايى ها از طريق ارتباط با عالم معنا برايشان نمى ماند.
وقتى انسان ها مى خواهند خانه بسازند، از محاسباتى كه مربوط به عقل بشر است استفاده مى كنند و اين ربطى به فرهنگ مدرنيته ندارد. نمونه اش را شما در ساير ملل از جمله جهان اسلام مى يابيد. هر ملتى بر اساس حوائجى كه در زندگى دارد از عقل رياضى خود استفاده مى كند، حال چه آن شخص شيخ بهايى باشد و چه دكارت. شيخ بهايى از رياضيات براى حوائج جامعه ى خود استفاده مى كند و چيزى در راستاى فرهنگ مورد نظر خود مى سازد، دكارت هم همين كار را مى كند، تفاوت در اين است كه شيخ بهايى به جهت مبانى عقيدتى خود در ساختن آنچه مورد نظرش هست روحيه ى تعامل با طبيعت را در خود دارد و طبيعت را موجود زنده مى داند، ولى دكارت حتى معتقد است حيوانات هم روح ندارند، چه رسد به طبيعت، و مسلم اين دو متفكرِ رياضى دان يك طور از علم خود استفاده نمى كنند. حاصل يك فكر مسجد امام خمينى «رحمة الله عليه» در اصفهان مى شود و حاصل يك فكر، برج هاى آسمان خراش خواهد بود.