صفحه ٣٨٣

خود، ولى علم فيزيك نظر به اهدافى خاص دارد. مسلم خواجه نصير و امثال او رياضى دان هاى توانايى بودند و همچنان كه عرض شد علم رياضى مربوط به عقل بشرى است، ولى فيزيك علاوه بر توجه به محاسبات رياضى، نگاه خاصى به طبيعت دارد. آرى؛ علم فيزيك اگر بخواهد به كمك محاسباتى كه مى شناسد و اطلاعاتى كه از طبيعت دارد، مى تواند تا حدّى رصدخانه يا قنات و يا سقف هاى منحنى بسازد، ولى لازمه ى قنات ساختن، نگاه خاصى است به طبيعت، كه آن نگاه در علم فيزيك نيست و لذا به جهت عجله اى كه بر روح غربى حاكم است و قدرتى كه در اختيار دارد و تعريفى كه از زندگى براى خود كرده، به جاى جهت دادن آب سفره هاى زيرزمينى از دامنه ى كوه ها به سوى دشت، يك الكتروپمپ مى سازد و از عمق زمين آب سفره هاى زيرين را بالا مى كشد و تمام انضباط آبى سفره هاى زيرزمينى را به هم مى زند و وقتى سطح آب پايين رفت، با يك الكتروپمپ قوى تر با شدت بيشتر به مقابله با طبيعت مى رود، چون در نگاه آن علم چيزى به نام تعامل با طبيعت وجود ندارد.
امروزه علم مكانيك و يا عمران به ساختمان هاى ساخته شده با معمارى گذشته مى نگرد و مى بيند بسيارى از مسائلى كه اين علم مى شناسد در آن ها رعايت شده و از آن جهت آن ها را تأييد مى كند ولى آن ساختمان ها را از منظر خود مى بيند و لذا جوانبى كه معماران سنّتى بر اساس الهاماتى كه به آن ها شده، و آن ها رعايت كرده اند را نمى بيند و حتى ممكن است به عنوان نقص به حساب آورد، چون دو شخصيت در صحنه است، شخصيتى كه بر اساس تعامل با طبيعت از رمز و راز طبيعت آگاه است و بر اساس آن رمز و راز، و براى هدفى مشخص ساختمان مى سازد- هدفى كه در آن ساختمان نه تنها بدن از سرما و گرما محفوظ بماند، بلكه روح هم با رويكرد قدسى خود، احساس آرامش كند- و شخصيتى كه صرفاً طبيعت را كميّتى محاسبه پذير مى بيند و ديگر هيچ. آرى؛ هر دوى اين شخصيت ها در محاسبه پذيربودنِ طبيعت مشترك اند ولى نه نگاهشان به طبيعت يكسان است و نه هدفشان يكى است.
علوم غربى به اعتبار رياضياتى كه به كار مى گيرد علوم غربى نشده است، رياضيات چيزى است كه مربوط به جنبه ى بشرى همه ى اقوام و ملل است. غرب از آن جهت كه از هندسه و جبر و مثلثات استفاده مى كند فرقى با مردم خاور دور ندارد، رياضيات يكى از ابعاد روح انسان ها است. انسان كامل، انسانى است كه در اين بُعد هم رشد لازم را داشته باشد. نمونه اش