صفحه ٣٦٦

شخص شما و اهداف و اراده ى شما چنين تئورى را تهيه كرده ام. بحث بر سر اين نيست كه حركات دست و انگشتان شما را درست ثبت نكرده ام، بحث بر سر آن است كه تفسير و تحليلى را كه مى دهم غلط و وَهمى است، انكشاف واقعيت نيست، عين اين موضوع در مورد علمِ بريده از عالم بالا مطرح است كه «عقده ى سخت است بر كيسه ى تهى» اصلًا علم به واقعيت نيست و در آن انكشاف واقعيات انجام نگرفته است.
نگاه نيوتن به جاذبه ى زمين در اين كه حسّ كرد سيبى بر زمين سقوط كرد، دروغ نيست و اين كه متوجه شد رابطه اى بين جرم كره ى زمين با جاذبه ى آن هست، حرف غلطى نيست، آنچه در اين نگاه گم مى شود، حضور حضرت حق است در تمام مناسبات عالم در ظهورات مختلف. مثل اين است كه يك وقت شما علت حركات انگشتان را به ماهيچه هايى نسبت مى دهيد كه توسط نورون ها و رشته هاى عصبى تحريك شده است و آن را به مغز منتهى مى كنيد، ولى يك وقت حيات را در صحنه مى بينيد و متوجه نيستيد حيات شما منجر به حركات انگشتان شما است، منتها اين حيات با ظهور انقباض ماهيچه و تحريك سلسله اعصاب كار خود را انجام مى دهد و لذا متوجه مى شويد همين كه اراده مى كنيد انگشتان شما حركت مى كند. عالَم را آيت الهى ديدن غير از آن نگاهى است كه گاليله پيشنهاد مى كند و نيوتن در منظر خود دارد.
عنايت داشته باشيد كه در نظام عالَم متوجه وجود ناظمِ عالم شدن، غير از آن است كه عالم را ظهور حضرت احد ببينيم. مشكلى كه غرب به گفته ى شهيد مطهرى «رحمة الله عليه» پيدا كرد به آن جهت بود كه كليسا به غير از برهان نظم، نگاه ديگرى به خدا نداشت و لذا آن خداشناسى به وجود آمد كه خداوند آن بالاها مثل يك ساعت ساز عالَم را كوك مى كند تا از حركت باز نايستد! و در همين رابطه عده اى از دانشمندان غربى كار را به آن جا كشاندند كه خداوند يك ساعت ساز ناشى است!! اين نوع نگاه به عالَم، يك نگاه غربى است و متأسفانه بعضى از ما هم براى خداشناسى همان راه را رفتيم. نگاه قرآن اين است كه: «سَنُرِيهِمْ آيَاتِنَا فِي الْآفَاقِ وَفِي أَنفُسِهِمْ حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَقُّ أَوَلَمْ يَكْفِ بِرَبِّكَ أَنَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْ ءٍ شَهِيدٌ»؛ «1» به زودى به آن ها