صفحه ٣٢٦

پديدآمدن تكنيك هاى آن، روحى است كه در اختيار نفس امّاره و شيطان است و موتور محرك آن علم ارضاى نيازهاى سركشِ بريده از خدا است. آرى يك وقت بحث بر سر نيازهاى طبيعى انسان و برآورده شدن اين نيازها در رابطه با طبيعت و بر مبناى استعدادهاى انسانى است و بر آن اساس پژوهشى انجام مى گيرد و ابزارهايى پديد مى آوريد. ولى يك وقت بحث بر سر برآورده شدن نيازهاى افراطى است، نيازهاى افراطى كه طبيعتِ در حال تعادل، براى برآورده شدن آن ها خلق نشده است و اجباراً بايد با سلطه ى افراطى بر طبيعت آن نيازها را از طريق طبيعت برطرف نمود، در چنين شرايطى علمى به صحنه مى آيد كه روح شيطانى بر آن حاكم است.
به طور طبيعى انسان ها نياز به آب دارند و در دل طبيعت هم آب به نحوه هاى گوناگون قرار داده شده است و انسان اگر استعدادهاى خود را به كار گيرد براى به دست آوردن آن آب يا به طرف چشمه سارها حركت مى كند و در آن جا زندگى را برپا مى نمايد و يا با به كارگيرى استعدادهايش، آبِ سفره هاى زيرزمينى را از طريق حفر قنات به سوى دشت هدايت مى كند، و يا با آب خيزدارى، آب باران را كنترل مى كند و نهايت استفاده را از نظام طبيعت مى برد و به آن آبى كه طبيعت از اين طريقه ها در اختيار او مى گذارد قانع است، نه طبيعت را بيش از حدّ خرج نيازهاى افراطى خود مى كند و نه عمر خود را بيش از اندازه خرج طبيعت مى نمايد تا از رشد ابعاد الهى خود محروم شود. چنين تعاملاتى نه تنها تعاملات شيطانى نيست بلكه عامل حركت يك ملت و تحقق يك تمدن مى باشد.
همواره نيازهاى طبيعى بوده است كه انسان ها را به حركت آورده و آن تفكرى كه در راستاى بهترين ارتباط با طبيعت براى بر آوردن نيازهاى طبيعى انسان ها در صحنه مى آيد، تفكر خدادادى و الهى است و ابزار و تكنيكِ مربوط به آن نيز ابزار سالمى است، و حاصل آن فكر و اين ابزار، تمدنى است كه انسان ها در آغوش آن به تعالى روحانى دست مى يابند. زيرا كه در آن حالت ميل ها در كنترل شريعت الهى قرار گرفته اند تا گرفتار جنبه هاى افراطى نشوند و انسان نيز مواظب است عمر خود را به نحو افراطى خرج طبيعت نكند و از رابطه ى حضورى جان خود با عالم غيب محروم بماند.