صفحه ٤٤

باشد، حتماً درگير مى شود، از آن طرف جوامع مسلمان و بودايى با روبرو شدن با فرهنگ غربى، در حال بازخوانى خود براى به صحنه آوردن تمدنى هستند كه مطابق مبانى معنوى آن جوامع باشد و ما هنوز در ابتداى اين راه هستيم.
سؤال: اين درگيرى كه مى فرماييد بين اين دو تمدن با غرب محقّق مى شود، آيا مى توان گفت ابتدا از كجا شروع مى شود؟
جواب: ساموئل هانتينگتون پيش بينى درستى كرده است؛ او مى گويد: در آينده حتماً تمدن خاور دور و تمدن اسلامى با تمدن غرب درگير مى شوند. او پيش بينى مى كند كه جنگ آينده ى بشر هيچ كدام از جنگ هاى موجود نيست؛ جنگ بين تمدن اسلامى و تمدن خاور دور از يك طرف و جهان غرب از طرف ديگر در پيش است. «1» اسلام و تمدن خاور دور از جهت توجه به عالم قدس از يك سنخ اند، و چون هر دوى آن ها به اشراق و معنويت معتقدند او اين دو را يك فكر و تمدن مى داند. او براساس روح غربى كه با هر گونه اشراق و معنويتى در تضاد است پيش بينى مى كند كه در آينده جنگ، جنگ بين تمدن ها است. به آمريكايى ها پيشنهاد مى كند كه خودتان را براى اين جنگ آماده كنيد. البته به نظر بنده غرب ديگر در شرايطى نيست كه بتواند فكر كند و بخواهد آينده خود را حفظ كند چون اگر همان طور كه هانتينگتون پيش بينى كرده در عصرى قرار گرفته ايم كه نظام هاى دولت- ملت به سمت استحاله شدن و تبديل شدن به نظام هايى با ماهيت هاى فرهنگى و تمدنى پيش مى رود، تفكر شيعه از جهات ريشه هاى فرهنگى قوى ترين سخن را خواهد داشت كه بعداً به دلايل اين ادعا مى پردازيم.