صفحه ٤٠

با خوف و رعب و ترس مى خواست خودش را نگه دارد. اما غرب با هوس مى خواهد خودش را نگه دارد.
مستحضر باشيد كه يك بُعدِ وَهم؛ هوس، و بُعد ديگرش خوف و بُعد ديگرش، طمع است. تمام اين ها در تمدن غرب هست- چون غرب، تماميتِ نفس امّاره است- امّا تا جايى كه ممكن است از تحريك هوس استفاده مى كنند تا راحت تر با انسان ها يگانه شود و انسان هاى هوس زده آن تمدن را آينه ى جوابگويى به خودشان ببينند. هر چند اخيراً به جهت بيدارى ملت ها مجبور شده اند از خوف شان به طور علنى تر استفاده كنند و خصوصاً در كشورهاى اسلامى با خوف شان دارند به ميدان مى آيند. چون روى هم رفته جوانان مسلمان به اندازه اى كه اسلام بر قلب و روان شان حاكم شده كمتر تحت تأثير وَهم قرار مى گيرند و به همان اندازه نفوذ فرهنگ غرب در آن ها متوقف مى شود. اين ها فكرمى كردند با تحريك هوس و فساد، عنان جوانان را به دست مى گيرند و عملًا كار خودشان را جلو مى برند ولى بحمدالله جوانان كشورهاى اسلامى به نحو چشم گيرى به مذهب روى آورده اند كه البته نقش انقلاب اسلامى و فرهنگ تشيع را در اين امر نبايد ناديده گرفت. شايد خدا مى خواهد از اين طريق قدرت نمايى كند. حالا به همان اندازه كه تحريك هوس در بين جوانان اسلامى خنثى شد، آن ها با خوف جلوآمدند، چون ديگر چاره اى ندارند.
سؤال: شهيدآوينى «رحمة الله عليه» جمله اى دارند كه: غرب به اين علت توانسته است از رنسانس به بعد اين همه پيشرفت بكند كه اصالت ماده در هيچ دورانى به اين اندازه مطرح نبوده است، و ريشه ى گسترش غرب را اصالت مادّه مى داند ولى ظاهراً تكنيك فراعنه قوى تر بوده است.
جواب: فكر مى كنم فرمايش شهيدآوينى «رحمة الله عليه» به نحوى به عرض بنده برگردد. چون ريشه ى بحث برمى گردد به تمدنى كه خيالات و وَهميات را به كمك مادّه و حسّ تحريك مى كند، به جاى تمدنى كه عقل و قلب را رشد مى دهد. آرى وسعت و گسترش مدرنيته نسبت به فراعنه بيشتر است چون فراعنه براى حفظ خود از ابزارهايى استفاده مى كردند كه بقاى آن ها به استفاده از منابع ارضى و انسانى ساير مناطق نبود، لذا توانسته بودند با روش هاى طبيعى تمدن خود را نگهدارند. يكى از نقص هاى مدرنيته همين است كه ادامه ى حياتش در گرو پذيرش آن تمدن توسط بقيه ى ملت ها است. ماندن مدرنيته به اين است كه بتواند خود را به بقيه