صفحه ٢٥٣

بسترى فراهم مى شود كه در آن بستر استعدادها در همه جهات شكوفا مى گردد. مثلًا «نماز» را در نظر بگيريد؛ نماز صورت يك حقيقت ملكوتى در اين عالم است، كه با انضباط خاصى كه خدا دستور داده، مى توانيد با جنبه ى ملكوتى نماز ارتباط پيداكنيد، به اين صورت كه پس از معرفت لازم، با استمرار موضوع، افق براى شما بازمى شود، تا با عالَم بالا مرتبط شويد. حتى اين كه در نماز يادتان مى آيد كه فلان كار را بايد انجام مى داديد، به جهت آن است كه آن افق مى خواهد بازبشود، اما تعلقات شما آن را منحرف مى كند، در هنگام نماز همين كه افق مى خواهد باز بشود، شيطان ذهن را منصرف مى كند به طرف ساعتتان كه در وضوخانه جا گذاشته ايد اين يك نوع بازشدنِ افق است، اما شيطان آن را به طرف ساعت و ساير تعلقات دنيايى منحرف مى كند. نماز چنين قدرتى دارد كه شما را با جنبه ى ملكوتى خودش مرتبط مى كند و بعد از ارتباط با جنبه ى ملكوتى نماز، بقيه چيزها را بهتر مى توانيد بيابيد و بفهميد، عين همين حالتى كه با عبادت دينى براى شما حاصل مى شود تا باب عالم قدس به سوى شما باز شود، وقتى وارد فرهنگ ولايت اهل البيت (عليهم السلام) به معناى ولايت و حاكميت خدا مى شويد، واقع مى شود و افق هايى در زندگى شما باز مى گردد كه مسلّم در آن افق، مشكلاتى را كه اين تمدن گرفتار آن است- كه اين همه بايد انرژى صرف كنيم تا انرژى مورد نياز خود را از طبيعت بگيريم- واقع نمى شود. نمونه اش كارى است كه شما با حفر قنات براى تهيه ى آب انجام مى دهيد و بدون آن كه انرژى زيادى صرف نمائيد از طريق استعدادهاى طبيعى، آب دائمى را به طرف خود سرازير مى كنيد، چون با روحيه ى تعامل با طبيعت به طرف طبيعت رفتيد و نه با روحيه ى سركوب استعدادهاى طبيت.
اما آيا بناست با نوع فكرى كه شيخ بهائى «رحمة الله عليه» حمام خودش را گرم مى كرده است، كار كنيم؟ يا اصلًا فعلًا اين ها مشكل ما نيست؟ شايد در آن شرايط وظيفه ى مرحوم شيخ بوده است كه آن كار را بكند، ولى ما نبايد به دنبال اين چيزها باشيم. همان طور كه عرض كردم اگر جهت گيرى ها درست شود و روش هاى ما نيز مطابق شرع باشد، به طور طبيعى و در جاى خود امكاناتى كه نياز داريم، به دست مى آيد. هيچ كدام از بزرگانى كه به مقام طى الارض مى رسند، نمى خواهند طى الارض بكنند، خودش پيش مى آيد، به طورى كه آن مرد بزرگ در حينى كه در نجف زندگى مى كند، يك مرتبه جذبه اى به سوى حضرت ثامن الائمه (ع) در جانش پيدا