صفحه ٢٢٥

در رويارويى با فرهنگ هاى ديگر استحاله شده و از اصالت خود خارج گشته اند، مثل بعضى از ملت ها كه در برخورد با غرب، نه تنها تمام گذشته ى خود را نفى كردند بلكه حيات امروز خود را نيز از دست دادند و به يك بى هويتى صرف گرفتار شدند.
حالت سومى كه ممكن است پيش آيد، حالت التقاط است كه تركيبى از دو فرهنگ است، در اين حالت هيچ انسجام و يگانگى در كار نيست و عملًا همان خودباختگى حالت دوم پيش مى آيد، منتها آشكار نيست، چون ظاهرش، ظاهر فرهنگ بومى است ولى باطن آن، همان نگاه فرهنگ مهاجم به عالم و آدم است و منشأ بى تعادلى كامل در آن ملت مى شود.
امام خمينى «رحمة الله عليه» در رويارويى با فرهنگ غرب به يك اعتبار تير خلاص را به فرهنگ غرب زدند و به يك اعتبار از آن استفاده كردند و نظام سياسى كشور را به روش جمهورى يا دموكراسى شكل دادند كه ظاهراً شبيه نظام سياسى مطرح در غرب است. اما خود غربى ها هم قبول دارند آن چيزى كه امام خمينى «رحمة الله عليه» به عنوان «جمهورى اسلامى» پايه گذارى كردند، همه چيز هست به جز دموكراسى به روش غربى. چون در دموكراسى غربى، صِرف ميل مردم، تعيين كننده ى اهداف جامعه و برنامه ها است، ولى در نظام جمهورى اسلامى، ملاك هاى اسلامى در صحنه است. اين را مى گويند «هضم كردن يا استحاله»، كه با حفظ هويت اسلامى، روش انتخابات را از غرب گرفتيم. البته در حال حاضر بدنه ى بسيارى از كارهاى ما در دانشگاه ها و ادارات بيشتر «التقاط» است، يعنى با ملاك ها و ارزش هاى غربى قاطى هستيم، ولى جهت گيرى ها، جهت گيرى هضم كردن ساختارهاى غربى در آرايش نظام اسلامى است كه نياز به زمان و برنامه ريزى دارد.
پس اين كه سؤال كرده ايد: «در تعامل با فكر و فرهنگ ديگر اقوام- به معنى گزينش كردن و واردكردنِ درست هاى يك فكر در فرهنگِ خود، مثل همان كارى كه مسلمين با فكر يونانى كردند و يا اين كه امروزه قصد داريم علوم انسانى غربى را در نظام اسلامى و فكر اسلامى هضم كنيم- در چنين تعاملى چقدر از فرهنگ نهفته در آن فكر وارد جامعه ى ما مى شود؟».
در جواب بايد عرض كنم كه در تعامل با علوم و فرهنگ ساير ملت ها و تحت تأثير قرارگرفتن از فرهنگ آن ها، بستگى دارد كه قدرت فرهنگِ واردكننده چقدر باشد؛ اگر قدرت شما آن قدر باشد كه بتوانيد آن فرهنگ و علوم را در خود هضم كنيد، شما از دست