صفحه ٢٠٢

همين روحيه ى حكيمانه ى متصل به عالم قدس، نظام زندگى خود را در دنيا مى ساختند، نسبت به همه ى نيازهاى خود برنامه ريزى مى كردند، و هر نيازى از نيازهاى خود را درست در محل خود جواب مى دادند، همان طور كه مى بينيد روح جنين چقدر زيبا و دقيق دهانش را درست همان جايى گذاشته است كه بهترين محل ممكن است و تازه ملاحظه فرموده ايد چه اندازه از صورت، دهان شده است؟! به اندازه اى كه بتواند حرف بزند و غذا بخورد، نه بيشتر و نه كمتر. تمام قواعد ارتباط با خارج را قبلًا تنظيم كرده است.
بشر با همان عقل قدسى خود به اين دنيا آمده است. اگر آن عقل، به هوس آلوده نشود، با همان عهد الهى و نورى كه در دوره ى جنينى داشت، ابزارهاى زندگى اين دنيايى اش را مى ساخت، در آن صورت زندگى برايش شكل ديگرى پيدا مى كرد و در انس با خدا با عالمى روبه رو مى گشت كه گويا همه چيز از قبل برايش به نحوه ى حساب شده اى فراهم شده است، با توجه به اين نكته است كه يك عارف كامل سعى مى كند نيازهاى هوس ساز بر او حاكم نشوند تا از يك طرف وابستگى او را به دنيا زياد كنند، و از طرف ديگر ارتباط او با عالم غيب و معنويت را قطع كنند. بنابراين براى زندگى زمينى و ابزارهاى مربوط به آن زندگى راه كارهاى بسيار مفيدى را پيشنهاد مى كند؛ پيشنهادهاى عارف كامل براى ساختن ابزارهاى زندگى زمينى، مثل فرامينى است كه به صورت تكوينى، نفس انسان در دوران جنينى به گوشت هاى بدنش مى دهد. اين دست با خصوصيات دقيقى كه حالا دارد در ابتداى دوره ى جنينى به اين شكل نبود، يك تكه گوشت بود. نفس با توجه به علم كاملى كه نسبت به آينده داشت، آن تكه گوشت را بر اساس اهداف مورد نظرش، تدبير كرد و در نتيجه اين دست با اين شكل مخصوص را به وجود آورد. در مباحث انسان شناسى بحثى مطرح است كه چطور مى شود با تمركزِ روح بر يك تكه گوشت و استخوان، پنج انگشت به وجود بيايد؟ عنايت داشته باشيد كه روح با يك تصور خاصى كه در نزد خود دارد، بر روى آن قسمت از بدنش كه مى خواهد آن را به صورت پنج انگشت درآورد، تمركزمى كند و لذا آن گوشت ها را به نيروى اراده طورى تنظيم مى كند كه به پنج انگشت تبديل مى شود و شكل مى گيرد و بهترين ابزارها را بسازد.
پس چنانچه ملاحظه فرموديد ريشه ى ساختن ابزار براى رفع حوائج زندگى اجتماعى و در نتيجه تمدن سازى، در خود انسان نهفته است، انسان همين كه به اين دنيا آمد، سهمى در