صفحه ١٢٠

در شرح حال بعضى از عزيزان كه مطالعه مى كنيد، مى بينيد در احياء دين و يا مبارزه با رژيم شاه، انگيزه هاى خوبى داشته اند ولى چون حكمت لازمه را نداشته اند، به اندازه اى كه كار كردند نتيجه نگرفته اند.
اصل حرف اين است كه آدم ها به اندازه اى كه حسّى اند، همه ى چيزها را از تيررس خود دور مى بينند و چون دور مى بينند، مجبورند با شتاب زياد حركت كنند تا به آن ها برسند و كسى كه در اين حالت قرار گرفت، اگر نودسال هم از سنّ او گذشت، به آرامش نمى رسد. گفت:

         دور مى بينى سراب و مى دَوى             عاشق آن بينش خود مى شوى 

در قرآن در رابطه با اين نوع حركات سرگردان مى فرمايد: «لَا يَغُرَّنَّكَ تَقَلُّبُ الَّذِينَ كَفَرُواْ فِي الْبِلَادِ، مَتَاعٌ قَلِيلٌ ثُمَّ مَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ وَبِئْسَ الْمِهَادُ» «1» اين گردش ها و رفت و آمدهاى اهل كفر در بين شهرها، تو را جذب نكند، اين ها بهره هاى اندكى است كه در پى آن جهنّم است كه بد جايگاهى است. چنانچه ملاحظه مى فرماييد خداوند اين نوع سفرها و تحركات بى هدف را مسير منتهى شدن به جهنّم مى داند. آرى؛ از جهت ديگر به ما توصيه مى كند كه برويد آثار هلاكت كافران را ببينيد و عبرت بگيريد. «قُلْ سِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَانظُرُوا كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الْمُجْرِمِينَ»؛ «2» بگو بروند در زمين بگردند و در چگونگى عاقبت گناهكاران تفكر كنند. اين نوع حركت ها، حركت ها و مسافرت هاى جهت دار است، در اسلام به خودى خود حركت و شتاب مدّنظر نيست، بلكه مسافرت جهت عبرت يا زيارت مورد نظر است.
حاصل قضيه اين كه اگر كسى حقايق غيبيه را نشناسد و متوجه نباشد آن ها مدبّرات عالَم هستند، تمام توجه خود را به چيزهايى مى اندازد كه مربوط به عالم مادّه اند و چون عالم ماده داراى بُعد است آنچه در آن است به راحتى در دسترس نيست و چون آن ها را نزديك نمى بيند، مى دود تا به آن ها برسد. اگر امروزه مسلمانان هم نتوانسته اند از طريق اسلام با حقايق غيبى مرتبط شوند و آن حقايق را به عنوان مدبّرات عالم بشناسند به جهت آن است كه