بخشيد. بنابراين، فراهم كردن زمينههاى امنيّت و آسايش و تأمين رفاه و نيازمندىهاى مادّى مقدمهاى است براى رسيدن به آن هدف نهايى كه تكامل انسان و تقرّب به خداى متعال است.
به هر حال، بر اساس اين ديدگاه و بينشْ هدف از آفرينش انسان رسيدن به تكامل و تقرّب به خدا در همه ابعاد وجودىاش مىباشد. انسان موجودى چند بُعدى است كه داراى لايهها و بُعدهاى گوناگون است و اين مجموعه انسان را تشكيل مىدهد. بنابراين، تكامل همه ابعادْ تكامل حقيقى انسان را تشكيل مىدهد، نه فقط تكامل مادّى، تكامل صنعتى، تكامل اجتماعى و رفاه اقتصادى. پس با توجه به اين كه مجموعه ابعاد مادّى به اضافه ابعاد معنوى و اخروى حقيقت انسان را شكل مىدهد و هدف از زندگى اجتماعى فراهم شدن مقدّمات تكامل انسان در همه اين ابعاد است، قانونى بهترين قانون است كه زمينه رشد انسان را در همه اين ابعاد فراهم كند و اولويت را به آن هدف نهايى كه تقرّب به خداست بدهد.
5. ويژگىهاى ضرورى قانونگذار
دولت اسلامى نمىتواند بگويد ما وظيفهاى جزء تأمين امنيّت جامعه نداريم، اين نظريه هابز است كه مىگويد: انسانها مثل گرگ هستند كه به جان هم مىافتند و بايد قدرتى وجود داشته باشد كه آنها را مهار كند. بايد آنها اختيار خودشان را به دست يك فرد و يا هيأتى بدهند كه بتواند آنها را كنترل و از تجاوزات آنها جلوگيرى كند. پس هدف دولت چيزى جز تأمين امنيّت و جلوگيرى از هرج و مرج نيست. بىترديد اين يك گرايش يكسونگرانه مادّى انسان ناشناسانه است و متناسب با زندگى جمعى وحوش است، نه جامعه انسانى كه افراد آن از نظر وجودى از شريفترين آفريدگانند و داراى استعدادهاى فراوان مىباشند و هدفشان بسيار متعالى است.
حكومت اسلامى بايد قانونى را به اجرا گذارد كه همه ابعاد وجود انسان را فرا گيرد و بتواند مصالح انسان را در همه ابعاد تأمين كند و اين جز در سايه اسلام عملى نمىشود؛ براى اين كه چنين قانونى احتياج به آگاهى كامل از همه جوانب وجود انسان دارد. انسانهايى را كه ما مىشناسيم، هر كدام فقط در بخشى از ابعاد وجود انسان در حدّ تخصص آگاهى دارند. در بين انسانهاى عادى، كسى نيست كه بر همه شؤون انسانى احاطه داشته باشد. اگر سابقا در ميان فلاسفه كسانى پيدا مىشدند كه چنين ادعاهايى داشتند، اما امروزه جهل انسان، بيش از آنچه